کلمه جو
صفحه اصلی

detrimentally


جنانکه زیان رساند

انگلیسی به فارسی

در معرض خطر


انگلیسی به انگلیسی

• harmfully, damagingly, injuriously

جملات نمونه

1. Efficient: The collection of performance data does not detrimentally influence the target of the monitoring.
[ترجمه ترگمان]کارآمد: جمع آوری داده های عملکرد تاثیری بر هدف پایش ندارد
[ترجمه گوگل]کارآمد: جمع آوری داده های عملکردی بر روی هدف نظارت تاثیر نمی گذارد

2. Campaigning can bring political influences to bear on the students that might affect them detrimentally.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های انتخاباتی می توانند تاثیرات سیاسی بر روی دانشجویانی قرار دهند که ممکن است بر آن ها اثر بگذارند
[ترجمه گوگل]مبارزات انتخاباتی می تواند تاثیرات سیاسی بر دانشجویان داشته باشد که ممکن است به آنها آسیب برساند

3. One of those ways, associated with higher crop yields, is to be sure that limitations of some other nutrient do not detrimentally affect N uptake and use.
[ترجمه ترگمان]یکی از این روش ها، مرتبط با محصولات کشاورزی بالاتر، باید مطمئن باشد که محدودیت های برخی از مواد مغذی دیگر تاثیری بر جذب و استفاده ان ندارد
[ترجمه گوگل]یکی از این راه های مرتبط با تولید محصول بالاتر، اطمینان از این است که محدودیت های برخی مواد مغذی دیگر بر میزان جذب و استفاده N تاثیر نمی گذارد

4. The central meaning shared by these verbs is . to influence unfavorably or detrimentally.
[ترجمه ترگمان]معنی مرکزی که این افعال به اشتراک می گذارند عبارت است از: تا به طرز نامطلوبی تحت تاثیر قرار بگیرد
[ترجمه گوگل]معنای مرکزی مشترک این افعال این است به نفع ناسازگاری یا زیان آور

5. Because of the mail-checking, people's freedom of speech and communication had been deprived and the postal efficiency and reputation had also been detrimentally affected.
[ترجمه ترگمان]به دلیل چک - چک، آزادی بیان و ارتباط افراد محروم شده بود و اعتبار و شهرت پستی نیز تحت تاثیر قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]با توجه به چک کردن پست، آزادی بیان و گفتار مردم محروم شد و بازده و اعتبار پستی نیز تحت تاثیر قرار گرفت

6. A particularly difficult set of well conditions that may detrimentally affect steel, elastomers, mud additives, electronics, or tools and tool components.
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه بسیار دشوار از شرایط خوب که ممکن است بر فولاد، elastomers، افزودنی های گل، الکترونیک، یا ابزار و اجزای ابزار تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از شرایط به خوبی از شرایط خوبی که می تواند بر روی فولاد، الاستومر ها، مواد افزودنی گل، الکترونیک و یا ابزار و ابزارهای جانبی تاثیر بگذارد، تاثیر می گذارد

7. Boyle's Law: When things are going well, someone will inevitably experiment detrimentally.
[ترجمه ترگمان]قانون بویل: وقتی همه چیز خوب پیش می رود، فردی به ناچار detrimentally را آزمایش خواهد کرد
[ترجمه گوگل]قانون بویل: هنگامی که همه چیز به خوبی پیش می رود، کسی به ناچار به طور قابل ملاحظه ای آزمایش می کند

8. Canadian genetics study has shown that smoking may damage a man's sperm, which can be detrimentally passed along to offspring.
[ترجمه ترگمان]مطالعه ژنتیک کانادایی نشان داده است که سیگار کشیدن ممکن است به اسپرم یک مرد آسیب برساند که می تواند به همراه فرزند منتقل شود
[ترجمه گوگل]مطالعه ژنتیک کانادا نشان داده است که سیگار کشیدن ممکن است به اسپرم مردانه آسیب برساند، که می تواند در طول زایمان به فرزندان منتقل شود

9. A Canadian genetics study has shown that smoking may damage a man's sperm, which can be detrimentally passed along to offspring.
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه ژنتیک کانادایی نشان داده است که سیگار کشیدن ممکن است به اسپرم یک مرد آسیب برساند که می تواند به همراه فرزند منتقل شود
[ترجمه گوگل]یک مطالعه ژنتیک در کانادا نشان داده است که سیگار کشیدن ممکن است به اسپرم مردانه آسیب برساند، که می تواند به طور زیان آور به فرزندان منتقل شود

10. Excessive consumption of resources by one or more users can detrimentally affect the other users of the database.
[ترجمه ترگمان]مصرف بیش از حد منابع توسط یک یا چند کاربر می تواند بر دیگر کاربران پایگاه داده اثر بگذارد
[ترجمه گوگل]مصرف بیش از حد منابع توسط یک یا چند کاربر می تواند به دیگر کاربران پایگاه داده آسیب بزند


کلمات دیگر: