• favorable mention or remark, recommendation
good word
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Don't you have one good word to say for her?
[ترجمه ترگمان]تو یک کلمه خوب برای گفتن نداری؟
[ترجمه گوگل]آیا یک کلمه خوب برای او ندارید؟
[ترجمه گوگل]آیا یک کلمه خوب برای او ندارید؟
2. He hasn't a good word to say for anybody.
[ترجمه ترگمان]اون کلمه مناسبی برای گفتن به کسی نداره
[ترجمه گوگل]او یک کلمه خوب برای کسی نیست
[ترجمه گوگل]او یک کلمه خوب برای کسی نیست
3. Nobody had a good word to say about him.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس حرفی برای گفتن نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ کس حرف خوبی در مورد او نگفت
[ترجمه گوگل]هیچ کس حرف خوبی در مورد او نگفت
4. He doesn't have / seldom has a good word to say for Britain.
[ترجمه ترگمان]او به ندرت یک کلمه خوب برای گفتن به بریتانیا دارد
[ترجمه گوگل]او نمی تواند / به ندرت یک کلمه خوب برای بریتانیا بگوید
[ترجمه گوگل]او نمی تواند / به ندرت یک کلمه خوب برای بریتانیا بگوید
5. The teacher always puts in a good word for his former pupils.
[ترجمه ترگمان]معلم همیشه یک کلمه خوب برای دانش آموزان سابقش مطرح می کند
[ترجمه گوگل]معلم همیشه برای دانش آموزان سابق خود یک کلمه خوب قرار می دهد
[ترجمه گوگل]معلم همیشه برای دانش آموزان سابق خود یک کلمه خوب قرار می دهد
6. The critics didn't have a good word for/to say about the performance.
[ترجمه ترگمان]منتقدان یک کلمه خوب برای گفتن درباره عملکرد نداشتند
[ترجمه گوگل]منتقدان حرف خوبی برای گفتن در مورد عملکرد نداشتند
[ترجمه گوگل]منتقدان حرف خوبی برای گفتن در مورد عملکرد نداشتند
7. No one had a good word to say for her.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس حرفی برای گفتن نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ کس حرفی برای گفتن نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ کس حرفی برای گفتن نداشت
8. I would like to put in a good word for the catering.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم یه کلمه خوب برای غذا درست کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک کلمه خوب برای غذا قرار دهم
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک کلمه خوب برای غذا قرار دهم
9. Dan put in a good word for you at the meeting.
[ترجمه ترگمان]دن \"توی جلسه باه ات حرف خیلی خوبی زد\"
[ترجمه گوگل]Dan در سخنرانی خوبی برای شما در جلسه ای گذاشت
[ترجمه گوگل]Dan در سخنرانی خوبی برای شما در جلسه ای گذاشت
10. Invariably, Charles greets you with a good word and a winning smile.
[ترجمه ترگمان]همواره چارلز با یک کلمه خوب و یک لبخند برنده به شما سلام می کند
[ترجمه گوگل]چارلز به طور پیوسته با یک کلمه خوب و یک لبخند برنده به شما سلام می کند
[ترجمه گوگل]چارلز به طور پیوسته با یک کلمه خوب و یک لبخند برنده به شما سلام می کند
11. Nobody, it seemed, could say one good word about the wanted man.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید هیچ کس نمی تواند یک کلمه خوب درباره این مرد بگوید
[ترجمه گوگل]هیچ کس به نظر نمی رسید، می توانست یک کلمه خوب در مورد مرد مورد نظر بگوید
[ترجمه گوگل]هیچ کس به نظر نمی رسید، می توانست یک کلمه خوب در مورد مرد مورد نظر بگوید
12. I'll put in a good word for you with the management.
[ترجمه ترگمان]با مدیریت بهت قول میدم
[ترجمه گوگل]من برای شما با مدیریتی یک کلمه خوب قرار می دهم
[ترجمه گوگل]من برای شما با مدیریتی یک کلمه خوب قرار می دهم
13. Paitoni is determined to spread the good word.
[ترجمه ترگمان]Paitoni مصمم است که واژه خوب را گسترش دهد
[ترجمه گوگل]Paitoni مصمم است که کلمه خوب را پخش کند
[ترجمه گوگل]Paitoni مصمم است که کلمه خوب را پخش کند
14. Yes, maybe that was a good word for St Andrews.
[ترجمه ترگمان]بله، شاید کلمه مناسبی برای سنت اندرو بود
[ترجمه گوگل]بله، شاید یک کلمه خوب برای سنت اندروز بود
[ترجمه گوگل]بله، شاید یک کلمه خوب برای سنت اندروز بود
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
کلمات دیگر: