کلمه جو
صفحه اصلی

belled


زنگ زنگوله، ناقوس، زنگ اویختن به، دارای زنگ کردن، کم کم پهن شدن (مثل پاچه شلوار)

انگلیسی به انگلیسی

• suspended with bells

جملات نمونه

1. A cracked bell is never sound.
[ترجمه ترگمان]زنگ ترک خورده هرگز به صدا در نمی آید
[ترجمه گوگل]صدای زنگ تکه تکه شده است

2. Poverty is an abnormality to rich people. It is very difficult to make out why people who want dinner do not ring the bell.
[ترجمه ترگمان]فقر یک ناهنجاری برای افراد ثروتمند است مشخص کردن اینکه چرا افرادی که شام می خواهند زنگ را به صدا در نمی آورند، بسیار مشکل است
[ترجمه گوگل]فقر عادت به افراد ثروتمند است بسیار دشوار است که چرا افرادی که می خواهند شام زنگ زنگ نزنند

3. A cracked bell can never sound well.
[ترجمه ترگمان]زنگ ترک خورده نباید خوب به نظر برسد
[ترجمه گوگل]زنگ تکه تکه ای هرگز نمی تواند به خوبی صدا کند

4. We heard the calling of the bells to prayer.
[ترجمه ترگمان]صدای ناقوس کلیسا را شنیدیم
[ترجمه گوگل]ما صدای زنگ را به نماز شنیدیم

5. I was roused by the sound of a bell.
[ترجمه ترگمان]از صدای ناقوس بیدار شدم
[ترجمه گوگل]من از صدای زنگ پرسیدم

6. The church bell tolled the hour.
[ترجمه ترگمان]زنگ کلیسا به صدا درآمد
[ترجمه گوگل]زنگ کلیسا ساعت را جشن گرفت

7. The winners peal the bells to celebrate victory.
[ترجمه ترگمان]برندگان برای جشن گرفتن پیروزی زنگ می زنند
[ترجمه گوگل]برندگان زنگ ها را جشن می گیرند تا پیروزی را جشن بگیرند

8. The sound of the bell was muffled by the curtains.
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ در کنار پرده خفه شد
[ترجمه گوگل]صدای زنگ توسط پرده ها خفه شد

9. The two of them went everywhere together and their friends could already hear wedding bells .
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها با هم رفته بودند و دوست و آشناها هم می توانستند ناقوس های عروسی را بشنوند
[ترجمه گوگل]دو نفر از آنها به هر کجا رفتند و دوستانشان هم اکنون می توانند زنگ های عروسی را بشنوند

10. She huddled inside the porch as she rang the bell.
[ترجمه ترگمان]وقتی زنگ را به صدا درآورد، در ایوان کز کرد
[ترجمه گوگل]او در حالی که زنگ زنگ زد، داخل داخل حیاط خلوت خم شد

11. The tower bells chime every hour.
[ترجمه ترگمان]ناقوس های برج هر ساعت صدا می زنند
[ترجمه گوگل]زنگ های برج هر ساعت ساعت زنگ می زند

12. As soon as the bell rang, the captain gave orders to cast off, and the voyage began.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه زنگ به صدا درآمد فرمانده دستور داد پیاده شوند و سفر آغاز شد
[ترجمه گوگل]به محض این که زنگ زنگ زد، کاپیتان دستور داد که بازی کند، و سفر آغاز شد

13. Jingle bells jingle bells jingle all the way.
[ترجمه ترگمان]زنگ ها و جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ
[ترجمه گوگل]صدای جرنگ جرنگ زنگ صدای جرنگ جرنگ زنگ صدای جرنگ جرنگ تمام راه

14. In 1880 Alexander Graham Bell was granted a patent on an apparatus for signalling and communicating called a Photophone.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۸۰، الکساندر گراه ام بل یک حق اختراع را برای نشان دادن و ارتباط برقرار کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1880، الکساندر گراهام بل یک اختراع دستگاهی برای سیگنالینگ و برقراری ارتباط به نام Photophone نامید


کلمات دیگر: