ستیزگرایی، جنگ گرایی، رزمجویی، پیکارجویی، اهل جنگ و دعوا بودن، جنگ خویی، شکم دار، دارای شکم بخصوص، دارای شکم بخصوص a red bellied bird پرندهی سینه سرخ
bellied
ستیزگرایی، جنگ گرایی، رزمجویی، پیکارجویی، اهل جنگ و دعوا بودن، جنگ خویی، شکم دار، دارای شکم بخصوص، دارای شکم بخصوص a red bellied bird پرندهی سینه سرخ
انگلیسی به فارسی
شکمدار، دارای شکم بهخصوص
زنگ زده، شکم دادن و باد کردن
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: having a belly of a particular kind (used in combination).
- a red-bellied woodpecker
[ترجمه ترگمان] یک دارکوب با شکم قرمز
[ترجمه گوگل] دندانه دار قرمز
[ترجمه گوگل] دندانه دار قرمز
• big-bellied; having a belly of a certain kind (soft-bellied, etc.)
جملات نمونه
1. the sheets on the line bellied out in the wind
ملافه های روی رجه در باد،شکم داده بودند.
2. The company bellied up during the economic recession.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در طی رکود اقتصادی شکم خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]این شرکت در حین رکود اقتصادی درگیر شد
[ترجمه گوگل]این شرکت در حین رکود اقتصادی درگیر شد
3. The wind bellied ( out ) the sail.
[ترجمه ترگمان]باد با شکم باد حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]باد باد (بیرون) بادبان
[ترجمه گوگل]باد باد (بیرون) بادبان
4. They bellied up to the bar at the club.
[ترجمه ترگمان] اونا به بار توی کلوب رفتن
[ترجمه گوگل]آنها به نوار در باشگاه آواز خواندند
[ترجمه گوگل]آنها به نوار در باشگاه آواز خواندند
5. Wind bellied the sails.
[ترجمه ترگمان]باد باد را باد می دهد
[ترجمه گوگل]باد بادبانها را باد
[ترجمه گوگل]باد بادبانها را باد
6. The wind bellied out the sails.
[ترجمه ترگمان]باد در بادبان ها افتاده بود
[ترجمه گوگل]باد باد از بادبان بیرون زد
[ترجمه گوگل]باد باد از بادبان بیرون زد
7. The sails bellied out in the wind.
[ترجمه ترگمان]بادبان ها در باد باد کرده بودند
[ترجمه گوگل]بادبان ها باد را باد زدند
[ترجمه گوگل]بادبان ها باد را باد زدند
8. The curtains bellied in the breeze.
[ترجمه ترگمان]پرده ها در باد باد می کردند
[ترجمه گوگل]پرده ها در نسیم فریاد زدند
[ترجمه گوگل]پرده ها در نسیم فریاد زدند
9. We discovered the rich lode bellied out.
[ترجمه ترگمان]ما کشف کردیم که طلا خیلی زود رشد کرده
[ترجمه گوگل]ما غول پیکر غول پیکر را کشف کردیم
[ترجمه گوگل]ما غول پیکر غول پیکر را کشف کردیم
10. Beside us the lace curtains bellied in with a faint breeze, then hung inert.
[ترجمه ترگمان]در کنار ما پرده توری با باد ملایمی به هوا می رفت، سپس بی حرکت ماند
[ترجمه گوگل]در کنار ما پردههای توری که با یک نسیم ضعیف زده بودند، پس از آن آویزان شدند
[ترجمه گوگل]در کنار ما پردههای توری که با یک نسیم ضعیف زده بودند، پس از آن آویزان شدند
11. Three million more were trapped bellied the Iron Curtain in a Stalinist nightmare.
[ترجمه ترگمان]سه میلیون دیگر در کنار پرده آهنین در یک کابوس Stalinist گرفتار شده بودند
[ترجمه گوگل]سه میلیون نفر در اثر یک کابوس استالینیست در پرده آهنی به دام افتاده بودند
[ترجمه گوگل]سه میلیون نفر در اثر یک کابوس استالینیست در پرده آهنی به دام افتاده بودند
12. The ship's sails bellied in the wind.
[ترجمه ترگمان]بادبان های کشتی باد کرده و باد کرده بودند
[ترجمه گوگل]بادبان کشتی در باد فرو ریخت
[ترجمه گوگل]بادبان کشتی در باد فرو ریخت
13. That big - bellied fellow was very cruel and greedy.
[ترجمه ترگمان]این مرد با شکم بزرگ خیلی ظالم و حریص بود
[ترجمه گوگل]این همسایه بزرگ - بسیار بی رحمانه و حریص بود
[ترجمه گوگل]این همسایه بزرگ - بسیار بی رحمانه و حریص بود
14. The fire bellied toad genus, Bombina, with seven species, which spread throughout various Eurasiatic areas.
[ترجمه ترگمان]The با شکم قورباغه و هفت گونه که در مناطق مختلف Eurasiatic پخش شده اند
[ترجمه گوگل]جنس گل رز آتش زدن، Bombina، با هفت گونه، که در سراسر مناطق مختلف اوراسیا گسترش یافته است
[ترجمه گوگل]جنس گل رز آتش زدن، Bombina، با هفت گونه، که در سراسر مناطق مختلف اوراسیا گسترش یافته است
a red-bellied bird
پرندهی سینهسرخ
کلمات دیگر: