جنگ گرای، رزمخواه، پیکارجوی، دعوایی و خصم آمیز، ستیزگرا، ستیهنده، ستیزه خوی، ژکاره، (در هتل ها و باشگاه ها و غیره) پیشخدمتی که کارش بردن چمدان و انجام دستورات مشتریان است، چمدان بر، پیشخدمت، پادو، مخفف bopper bell، پیشخدمت و پادو مهمانخانه
bellhop
جنگ گرای، رزمخواه، پیکارجوی، دعوایی و خصم آمیز، ستیزگرا، ستیهنده، ستیزه خوی، ژکاره، (در هتل ها و باشگاه ها و غیره) پیشخدمتی که کارش بردن چمدان و انجام دستورات مشتریان است، چمدان بر، پیشخدمت، پادو، مخفف bopper bell، پیشخدمت و پادو مهمانخانه
انگلیسی به فارسی
مخفف bopper bell ، پیشخدمت و پادو مهمانخانه
دفتر تلفن، پیشخدمت و پادو مهمانخانه
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a man or boy who does errands at a hotel; bellboy.
• bellboy, one who runs errands for hotel guests
a bellhop is the same as a bellboy; used in american english.
a bellhop is the same as a bellboy; used in american english.
مترادف و متضاد
porter
Synonyms: bellboy, porter, bellman, attendant, steward, red cap, sky cap
جملات نمونه
1. On the morning of Dobson's funeral a bellhop knocked on 3D and handed Jed a big square box.
[ترجمه ترگمان]صبح روز خاک سپاری دابسون، یک bellhop ۳ D را زد و یک جعبه مربع بزرگ به Jed داد
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد از مراسم تشییع جنازه Dobson، یک کاروان نجات در 3D اجرا شد و جاد را به جعبه مربع بزرگ برد
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد از مراسم تشییع جنازه Dobson، یک کاروان نجات در 3D اجرا شد و جاد را به جعبه مربع بزرگ برد
2. “We had a case where somebody recognized the bellhop at a hotel as somebody who had participated in violence against her in, I believe, Rwanda,” Myers recalled.
[ترجمه ترگمان]مایرز به خاطر می آورد: \" ما موردی را داشتیم که در آن کسی در هتلی به عنوان کسی که در خشونت علیه او شرکت کرده بود، به عنوان کسی که در خشونت علیه او شرکت کرده بود، آشنا شدیم \"
[ترجمه گوگل]مایرز به یاد می آورد: 'ما یک پرونده داشتیم که در آن فرد کسی را به عنوان کسی که در خشونت علیه وی به کار می برد، در هتل به رسمیت شناخته، به من اعتقاد داشت، رواندا'
[ترجمه گوگل]مایرز به یاد می آورد: 'ما یک پرونده داشتیم که در آن فرد کسی را به عنوان کسی که در خشونت علیه وی به کار می برد، در هتل به رسمیت شناخته، به من اعتقاد داشت، رواندا'
3. The bellhop will help you carry the suitcases to your room. Have a nice evening!
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت بهت کمک می کنه که چمدون رو ببری اتاقت شب خوبی داشته باشید!
[ترجمه گوگل]این کمپانی به شما کمک خواهد کرد که چمدان خود را به اتاق خود حمل کنید شب خوبی داشته باشید
[ترجمه گوگل]این کمپانی به شما کمک خواهد کرد که چمدان خود را به اتاق خود حمل کنید شب خوبی داشته باشید
4. Bellhop : Allow me to help you with your luggage, ma'am.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید من به شما در with کمک کنم، خانم
[ترجمه گوگل]Bellhop اجازه دهید من برای کمک به شما با چمدان خود، ma'am
[ترجمه گوگل]Bellhop اجازه دهید من برای کمک به شما با چمدان خود، ma'am
5. A bellhop conducted us to our room.
[ترجمه ترگمان]یه پیشخدمت ما رو رسوند به اتاق ما
[ترجمه گوگل]یک اتاق خواب ما را به اتاق ما هدایت کرد
[ترجمه گوگل]یک اتاق خواب ما را به اتاق ما هدایت کرد
6. She helped arrange a bellhop to bring my big heavy suitcase up to my room.
[ترجمه ترگمان]اون به یه پیشخدمت کمک کرد که چمدون بزرگ و سنگین منو بیاره تو اتاقم
[ترجمه گوگل]او کمک کرد تا کمربندهای خود را برگزار کند تا چمدان سنگین بزرگ من را به اتاق من برساند
[ترجمه گوگل]او کمک کرد تا کمربندهای خود را برگزار کند تا چمدان سنگین بزرگ من را به اتاق من برساند
7. John: Would you send a bellhop for my bags, please?
[ترجمه ترگمان]میشه یه پیشخدمت واسه کیف های من بفرستی، لطفا؟
[ترجمه گوگل]جان آیا می خواهید برای کیسه های خود، یک جعبه را ارسال کنید، لطفا؟
[ترجمه گوگل]جان آیا می خواهید برای کیسه های خود، یک جعبه را ارسال کنید، لطفا؟
8. Please have a seat, and the bellhop will be right with you.
[ترجمه ترگمان]لطفا بنشینید و پیشخدمت با شما درست خواهد شد
[ترجمه گوگل]لطفا یک صندلی داشته باشید، و دفتر تلفن درست با شما خواهد بود
[ترجمه گوگل]لطفا یک صندلی داشته باشید، و دفتر تلفن درست با شما خواهد بود
9. The bellhop will take your luggage upstairs. Have a nice stay, sir.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت will رو میبره طبقه بالا اقامت خوبی داشته باشین، قربان
[ترجمه گوگل]کاروان دستشویی شما را به طبقه بالا می برد ماندن خوب، آقا
[ترجمه گوگل]کاروان دستشویی شما را به طبقه بالا می برد ماندن خوب، آقا
10. The bellhop will take your luggage upstairs.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت will رو میبره طبقه بالا
[ترجمه گوگل]کاروان دستشویی شما را به طبقه بالا می برد
[ترجمه گوگل]کاروان دستشویی شما را به طبقه بالا می برد
11. I'll have the bellhop see to your bags.
[ترجمه ترگمان] اون پیشخدمت رو می فرستم کیفت رو ببینه
[ترجمه گوگل]من تاج و تخت را به کیف شما نگاه می کنم
[ترجمه گوگل]من تاج و تخت را به کیف شما نگاه می کنم
12. The bellhop will help you to carry the suitcases to your room.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت به تو کمک می کنه که چمدون رو ببری اتاقت
[ترجمه گوگل]این کمپانی به شما کمک خواهد کرد که چمدانها را به اتاق خود حمل کنید
[ترجمه گوگل]این کمپانی به شما کمک خواهد کرد که چمدانها را به اتاق خود حمل کنید
13. Listen to Monica's conversation with the bellhop.
[ترجمه ترگمان]به گفتگوی \"مونیکا\" با اون پیشخدمت گوش کن
[ترجمه گوگل]گوش دادن به مکالمه مونیکا با صدای جیر جیر
[ترجمه گوگل]گوش دادن به مکالمه مونیکا با صدای جیر جیر
14. How much should we tip the bellhop?
[ترجمه ترگمان]چقدر باید به اون پیشخدمت انعام بدیم؟
[ترجمه گوگل]چقدر باید نوک کابینت بخریم؟
[ترجمه گوگل]چقدر باید نوک کابینت بخریم؟
پیشنهاد کاربران
باربر هتل
کلمات دیگر: