کلمه جو
صفحه اصلی

air rifle


تفنگ بادی

انگلیسی به فارسی

تفنگ بادی


تفنگ هوا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a rifle operated by compressed air, used to fire small pellets or the like.

• rifle operated by compressed air or carbon dioxide
an air rifle is a rifle which is fired by means of air pressure.

جملات نمونه

1. Uncle Jim took the air rifle and went on a recce to the far end of the quarry.
[ترجمه ترگمان]عمو جیم تفنگ بادی را برداشت و به سمت انتهای معدن رفت
[ترجمه گوگل]عمو جیم اسلحه هوایی را گرفت و به انتهای دور معدن رفت

2. Fifteen-year-old Nicola Child was blasted with an air rifle in a cruel prank.
[ترجمه ترگمان]نیکولا تسلا، ۱۵ ساله، با یک تفنگ بادی در یک شوخی بی رحمانه مورد انتقاد شدید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]نیکولا پنجاه ساله با یک اسلحه هوایی در یک شوخی بی رحمانه مورد ضرب و شتم قرار گرفت

3. Reward to catch the air rifle snipers.
[ترجمه ترگمان] میخوام از snipers استفاده کنم
[ترجمه گوگل]پاداش گرفتن تک تیرهای تفنگ هوا

4. Inside the box, an air rifle which was probably stolen.
[ترجمه ترگمان]داخل جعبه، یک تفنگ بادی که احتمالا دزدیده شده بود
[ترجمه گوگل]در داخل جعبه، یک اسلحه هوا که احتمالا به سرقت رفته بود

5. Doctors feared an air rifle pellet had pierced his brain when the joke went horribly wrong.
[ترجمه ترگمان]پزشکان می ترسیدند که گلوله توپی مغزش را سوراخ کرده باشد که این شوخی به طرز وحشتناکی غلط پیش رفت
[ترجمه گوگل]پزشکان ترس از اینکه گلوله های هواپیما هوا را در زمانی که شوخی به طرز وحشیانه ای اشتباه بود، از مغز او عبور کرده بود

6. Mr Day, 3 pointed dad Frank's air rifle at the boy believing it was unloaded.
[ترجمه ترگمان]آقای روز ۳، تفنگ بادی به پدر اشاره کرد که به پسر گفته بود که خالی شده است
[ترجمه گوگل]آقای روز، 3 اسباب بازی هواپیمادار پدر فرانک را در این پسر باور داشت که بارگیری نشده است

7. Men's 50 m air rifle three positions?
[ترجمه ترگمان]تفنگ ۵۰ نفر در سه موقعیت قرار داره؟
[ترجمه گوگل]مردان موزائیک 50 متر هواپیما سه موقعیت؟

8. You are an Olympic 10 meter air rifle finals of the athletes.
[ترجمه ترگمان]شما یک چهارم نهایی حمل و نقل هوایی ورزش کاران المپیک هستید
[ترجمه گوگل]شما یک نهایی از 10 متر هواپیما المپیک از ورزشکاران هستید

9. He was heavily armed - an air rifle in one hand, a wooden dagger in the other.
[ترجمه ترگمان]او به شدت مسلح بود - یک تفنگ بادی در یک دست، یک خنجر چوبی در دست دیگر
[ترجمه گوگل]او به شدت مسلح بود - یک تفنگ هوا در یک دست، یک خنجر چوبی در طرف دیگر

10. To a varmint hunter, an air rifle is a tool for he job of bagging game.
[ترجمه ترگمان]برای یک شکارچی حیوان، یک تفنگ بادی، ابزاری برای انجام بازی است
[ترجمه گوگل]یک شکارچی ناقص، یک اسلحه هوا ابزار برای کار او در بازی کیسه است

11. He took a pot at the neighbour's cat with his air rifle.
[ترجمه ترگمان]او یک کوزه را با تفنگ بادی خود به گربه همسایه برد
[ترجمه گوگل]او با یک تفنگ هوایی خود یک گلدان را در گربه همسایه گرفت

12. It did, for the gun he took was an almost silent air rifle.
[ترجمه ترگمان]این کار را کرد، زیرا تفنگی که به دست گرفته بود یک تفنگ نیمه خاموش بود
[ترجمه گوگل]این کار را برای تفنگ انجام داد، یک تفنگ هوایی تقریبا خاموش بود

13. His owner, Jeremy Young admitted repeatedly shooting him with an air rifle at his home in Princes Risborough.
[ترجمه ترگمان]جرمی یانگ، مالک او، بارها در خانه خود در خانه شاهزاده Risborough با تفنگ بادی به او تیراندازی کرده است
[ترجمه گوگل]مالک او، جرمی یانگ، مجبور شد او را با یک اسلحه هوایی در خانه اش در Princes Risborough تیراندازی کند

14. Requesting the congregation to leave, he sent his son to fetch an air rifle.
[ترجمه ترگمان]خواست کلیسا را ترک کند، پسرش را فرستاد تا یک تفنگ بادی بیاورد
[ترجمه گوگل]او درخواست کرد که جماعت را ترک کند، پسرش را برای اخراج یک تفنگ هوایی فرستاد


کلمات دیگر: