1. an invariable habit
عادت غیر قابل تغییر
2. the cubicle's temperature should be kept invariable
درجه ی حرارت اتاقک را باید ثابت نگاه داشت.
3. This process, however, was not invariable.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این فرآیند قطعی نبود
[ترجمه گوگل]با این حال، این فرآیند تغییرناپذیر نیست
4. The menu is invariable but the food is always good.
[ترجمه ترگمان]غذا ثابت می ماند اما غذا همیشه خوب است
[ترجمه گوگل]منو غیر قابل تغییر است اما غذا همیشه خوب است
5. It was his invariable custom to have one whisky before his supper.
[ترجمه ترگمان]عادت همیشگی او بود که قبل از شام یک ویسکی بخورد
[ترجمه گوگل]این عادت غریزی بود که او قبل از شام یک ویسکی داشت
6. Her routine was invariable.
[ترجمه ترگمان]روال همیشگی او یکنواخت بود
[ترجمه گوگل]روال او غیر قابل تغییر بود
7. Mass, unlike weight, is invariable.
[ترجمه ترگمان]نماز، برخلاف وزن، تغییرناپذیر است
[ترجمه گوگل]جرم، بر خلاف وزن، غیر قابل تغییر است
8. This is not invariable, but its occurrence can provide substantiating evidence of epilepsy.
[ترجمه ترگمان]این اتفاق ثابت نیست، اما وقوع آن می تواند شاهدی بر صرع باشد
[ترجمه گوگل]این غیر قابل تغییر نیست، اما وقوع آن می تواند شواهد اثبات کننده ای از صرع را فراهم کند
9. But he met with an invariable refusal.
[ترجمه ترگمان]اما با امتناع همیشگی او مواجه شد
[ترجمه گوگل]اما با مخالفت غیرمنتظره دیدار کرد
10. Besides, the invariable squabble for money on Saturday nights had begun to weary her unspeakably.
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، جدال دائمی برای پول در شب های شنبه، او را سخت خسته کرده بود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، همجنسگرای غیرقابل پیش بینی برای پول در شبهای شنبه شروع به خستگی او کرد بی سر و صدا
11. MSA was generalized to the test of invariable loading rate, and applications of MSA were studied in precision inspection of compression testing machine.
[ترجمه ترگمان]MSA در مورد آزمون نرخ بارگذاری ثابت، تعمیم داده شد و کاربردهای MSA در بازرسی دقیق دستگاه آزمایش فشرده سازی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]MSA به آزمون سرعت بارگیری غیرمستقیم تعمیم داده شد و کاربردهای MSA در بازرسی دقیق دستگاه تست فشرده سازی مورد بررسی قرار گرفت
12. A fixed or invariable value, parameter or data item.
[ترجمه ترگمان]یک مقدار ثابت یا ثابت، پارامتر یا مورد داده
[ترجمه گوگل]مقدار، پارامتر یا داده های ثابت یا غیر قابل تغییر
13. It is an invariable fact that spring follows winter.
[ترجمه ترگمان]این یک واقعیت قطعی است که بهار از زمستان تبعیت می کند
[ترجمه گوگل]این واقعیت غیر قابل تغییر است که بهار زمستان را دنبال می کند
14. Why some human are invariable to the victims of the tsunami?
[ترجمه ترگمان]چرا بعضی از انسان ها به قربانیان سونامی عادت کرده اند؟
[ترجمه گوگل]چرا بعضی از انسان ها به قربانیان سونامی غیر قابل تغییر هستند؟
15. Good quality and reasonable price are always our invariable preferences for customers.
[ترجمه ترگمان]کیفیت خوب و قیمت معقول همیشه اولویت های همیشگی ما برای مشتریان هستند
[ترجمه گوگل]کیفیت خوب و قیمت مناسب همیشه تنظیمات غیر قابل تغییر ما برای مشتریان است