1. Riches either serve or govern the possessor.
[ترجمه ترگمان]Riches یا خدمت کردن به مالک یا اداره کردن مالک
[ترجمه گوگل]ثروت یا خدمت می کند یا حاکم می شود
2. Diligence and thrift made him a possessor of warm fortunes.
[ترجمه ترگمان]Diligence و thrift او را مالک ثروت گرم می کردند
[ترجمه گوگل]دقت و احتیاط او را به عنوان صاحب ثروت گرم ساخته است
3. He's now the proud possessor of two satellite dishes.
[ترجمه ترگمان]او حالا مالک بزرگ دو ظرف ماهواره است
[ترجمه گوگل]او اکنون صاحب افتخار دو ظروف ماهواره ای است
4. They evicted the property from its unlawful possessor.
[ترجمه ترگمان]آن ها ملک را از ملک غیر قانونی و غیر قانونی بیرون انداختند
[ترجمه گوگل]آنها اموال را از صاحب غیرقانونی اخراج کردند
5. He is now the proud possessor of a driving licence.
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر مالک مغرور یک مجوز رانندگی است
[ترجمه گوگل]او اکنون دارنده مجوز گواهینامه رانندگی است
6. She has that star quality that makes its possessor the focus of attention.
[ترجمه ترگمان]او آن کیفیت ستاره ای را دارد که باعث می شود مالک کانون توجه شود
[ترجمه گوگل]او دارای کیفیت ستاره ای است که باعث می شود تا مالک آن توجه خود را به خود جلب کند
7. He is the fortunate possessor of a fine singing voice.
[ترجمه ترگمان]او مالک خوشبخت یک آواز خوب است
[ترجمه گوگل]او صاحب خوشبختی صدای آواز خوب است
8. Ms Nova is the proud possessor of a truly incredible voice.
[ترجمه ترگمان]خانم Nova، صاحب مفتخر یک صدای واقعا باور نکردنی است
[ترجمه گوگل]خانم نوا، صاحب افتخار است که صدای واقعا باور نکردنی دارد
9. He is at last the proud possessor of a driving-licence.
[ترجمه ترگمان]او بالاخره صاحب مفتخر یک مجوز رانندگی است
[ترجمه گوگل]او در نهایت صاحب افتخار داشتن یک گواهینامه رانندگی است
10. He was instantly celebrated as a possessor of breathtaking quickness and ball-handling, a deft-shooting touch and suffocating defensive prowess.
[ترجمه ترگمان]او بلافاصله به عنوان یک مالک بی نظیر و سریع مشهور شد، با دست و پنجه نرم و ماهرانه، با مهارت و مهارت در حال پرواز، و در حال خفه کردن نیروهای دفاعی بود
[ترجمه گوگل]او بلافاصله به عنوان یک صاحب نفس گیر سریع و توپ با دست زدن، یک دست زدن به لرزش دست و ضرب و شتم دفاعی جشن گرفته شد
11. The possessor, at last, of secret knowledge.
[ترجمه ترگمان]سرانجام مالک دانش سری شد
[ترجمه گوگل]مالک، در نهایت، دانش مخفی است
12. Wrangham opines that while attacks on a possessor are rarely successful, such harassment often prevents eating.
[ترجمه ترگمان]Wrangham خاطر نشان کرد که در حالی که حملات به یک مالک به ندرت موفق می شوند، چنین آزار و اذیت اغلب مانع خوردن می شود
[ترجمه گوگل]Wrangham اظهار می دارد که در حالی که حملات به صاحبخانه به ندرت موفق است، چنین آزار و اذیت اغلب مانع از خوردن غذا می شود
13. He lacks the star quality which makes its possessor the automatic focus of attention.
[ترجمه ترگمان]او فاقد کیفیت ستاره است که توجه خود را به جلب توجه خودکار جلب می کند
[ترجمه گوگل]او کیفیت کافی ستاره ای دارد که باعث می شود تا توجه خود را به خود جلب کند
14. She is the possessor of this house.
[ترجمه ترگمان]او مالک این خانه است
[ترجمه گوگل]او صاحب این خانه است
15. It blesses its possessor,(sentence dictionary) and affords a large measure of enjoyment to others.
[ترجمه ترگمان]این کار به صاحبش کمک می کند (فرهنگ لغت را مجازات می کند)و یک معیار بزرگ برای لذت بردن از دیگران به دست می آورد
[ترجمه گوگل]آن را به نفع خود صاحب، (فرهنگ لغت جمله) و لذت بردن از اندازه بزرگ برای دیگران است