کلمه جو
صفحه اصلی

interjacent


در میان واقع شونده، میانى، در میان افتاده

انگلیسی به فارسی

میانجی


دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] واقع در میان، میانی


کلمات دیگر: