معنی : تیره، ابری، پوشیده از ابر، پوشیده، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن، سایه انداختن، پوشاندن، تیره کردن
معانی دیگر : گرفته، پوشش ابر، گرفتگی (هوا)، (در کان زغال سنگ) تاق ضربی، تاق هلالی، ابری کردن، گرفته کردن یا شدن
تیره کردن، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن، پوشاندن، سایه انداختن، ابری، تیره، پوشیده
بیش از حد، تیره کردن، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن، پوشاندن، سایه انداختن، پوشیده از ابر، ابری، پوشیده، تیره
Synonyms: clouded, clouded over, dark, dismal, dreary, dull, gray, hazy, leaden, lowering, murky, nebulous, not clear, not fair, oppressive, somber, sunless, threatening
Antonyms: bright, clear, sunny
cloudy, darkened
Tomorrow the weather will be overcast.
فردا هوا ابری خواهد بود.
an overcast sky
آسمان گرفته