کلمه جو
صفحه اصلی

overcast


معنی : تیره، ابری، پوشیده از ابر، پوشیده، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن، سایه انداختن، پوشاندن، تیره کردن
معانی دیگر : گرفته، پوشش ابر، گرفتگی (هوا)، (در کان زغال سنگ) تاق ضربی، تاق هلالی، ابری کردن، گرفته کردن یا شدن

انگلیسی به فارسی

تیره کردن، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن، پوشاندن، سایه انداختن، ابری، تیره، پوشیده


بیش از حد، تیره کردن، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن، پوشاندن، سایه انداختن، پوشیده از ابر، ابری، پوشیده، تیره


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of the sky, mostly filled with clouds; cloudy.
مترادف: cloudy, gray, overclouded
متضاد: clear, cloudless, sunny
مشابه: dark, dismal, dreary, dull, foggy, gloomy, hazy, inclement, lowering, misty, sunless, threatening
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: overcasts, overcasting, overcast
(1) تعریف: to make or become dark with clouds.
مترادف: becloud, cloud, overcloud
مشابه: darken, dim, fog, gray, mist, overshadow, shadow, threaten

(2) تعریف: to sew using an overcast stitch.
مشابه: sew, stitch
اسم ( noun )
(1) تعریف: a weather condition in which the sky is mostly obscured by clouds.
مترادف: cloudiness
مشابه: dark, gray

(2) تعریف: a seam sewn with the thread running over and under the edges to prevent raveling.
مشابه: stitch

• cloudy; gloomy; sad
if it is overcast, there are a lot of clouds in the sky.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] ابری ،تیره ،پوشیده ،ابرناک مسیر هوای بسته شده که اجازه می دهد جریان هوا از بالای (زیر) چیز دیگر عبور کند .
[آب و خاک] تمام ابری، تمام ابری شدن

مترادف و متضاد

Synonyms: clouded, clouded over, dark, dismal, dreary, dull, gray, hazy, leaden, lowering, murky, nebulous, not clear, not fair, oppressive, somber, sunless, threatening


Antonyms: bright, clear, sunny


تیره (صفت)
obscure, thick, dark, dim, black, gloomy, heavy, somber, sombre, muddy, turbid, murky, fuzzy, murk, nebulous, caliginous, overcast, cloudy, lurid, indistinct, tawny, darkling, fulvous, fuscous, inky

ابری (صفت)
thick, heavy, spotty, mottled, overcast, cloudy, reeky

پوشیده از ابر (صفت)
overcast, cloudy

پوشیده (صفت)
secret, latent, private, occult, overcast, covert, recondite, impenetrable

سایه افکندن ابر (فعل)
overcast

ابر دار کردن (فعل)
overcast

سایه انداختن (فعل)
shadow, overshadow, cast a shadow, overcast

پوشاندن (فعل)
ensconce, envelop, case, apparel, cover, mask, conceal, coat, veil, put on, sod, line, vest, deck, belay, bestrew, jacket, blanket, sheathe, shingle, camouflage, submerge, overcast, immerse, shroud, clothe, wear, crown, endue, infold, indue, suffuse

تیره کردن (فعل)
mud, obscure, fog, dim, gloom, blur, shade, bedim, overcloud, darken, tarnish, overcast

cloudy, darkened


جملات نمونه

1. an overcast sky
آسمان گرفته

2. tomorrow the weather will be overcast
فردا هوا ابری خواهد بود.

3. The little village was overcast by the morning fog.
[ترجمه ترگمان]آن دهکده کوچک از مه صبحگاهی پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]روستای کوچکی از سوی مهتاب صبح به وضوح غروب شد

4. For three days it was overcast.
[ترجمه ترگمان]سه روز ابری بود
[ترجمه گوگل]برای سه روز حبس شد

5. Today it will be dull and overcast.
[ترجمه ترگمان]امروز هوا تاریک و ابری خواهد بود
[ترجمه گوگل]امروز آن غلیظ و غلیظ خواهد شد

6. The skies were overcast, and it was chilly and damp.
[ترجمه ترگمان]آسمان ابری بود و هوا سرد و مرطوب بود
[ترجمه گوگل]آسمان ها خیلی زیاد بود و خنک و مرطوب بود

7. The sky was overcast and a light rain began to fall.
[ترجمه ترگمان]آسمان ابری بود و باران ریزی شروع به باریدن کرد
[ترجمه گوگل]آسمان باران شد و باران نور شروع به سقوط کرد

8. During the daytime, it will be overcast, turning clear later.
[ترجمه ترگمان]در طول روز، هوا ابری خواهد بود و بعدا روشن خواهد شد
[ترجمه گوگل]در طول روز، باران خواهد شد، بعدا روشن خواهد شد

9. The weather forecast is for showers and overcast skies.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی آب و هوا برای رگبار باران و آسمان ابری است
[ترجمه گوگل]پیش بینی آب و هوا برای دوش و آسمان غلیظ است

10. The overcast and rainy weather found out his arthritis.
[ترجمه ترگمان]هوای بارانی و بارانی آرتروز او را به دست آورد
[ترجمه گوگل]آب و هوای بارانی و بارانی آرتریتش را کشف کرد

11. It's a bit overcast it might rain.
[ترجمه ترگمان]کمی ابری است، ممکن است باران ببارد
[ترجمه گوگل]این کمی بارانی است که باران می ماند

12. The overcast lifted after the storm.
[ترجمه ترگمان]ابره ای تیره پس از توفان به راه افتادند
[ترجمه گوگل]باران پس از طوفان بلند شد

13. But, it's overcast today.
[ترجمه ترگمان]اما امروز هوا ابری است
[ترجمه گوگل]اما امروز امروز خیلی پر بار است

14. The sky became heavily overcast.
[ترجمه ترگمان]آسمان به شدت پوشیده از ابر شد
[ترجمه گوگل]آسمان شدید شد

Tomorrow the weather will be overcast.

فردا هوا ابری خواهد بود.


an overcast sky

آسمان گرفته


پیشنهاد کاربران

هوای مه آلود

هوایی پوشیده با ابر های سیاه ( مه آلود )

cloudy

ابری=over cast is means cloudy , in farsi

ابری و گرفته، پوشیده از ابرهای سیاه
An overcast sky
نوعی دوخت که از ریش ریش شدن لبه پارچه جدوگیری می کند
Long slanting stitches

cloudy' implies there will be more clouds than sunshine,
Overcast means the entire sky is cloud covered

very cloudy


کلمات دیگر: