کلمه جو
صفحه اصلی

homomorphic

انگلیسی به فارسی

homomorphic


انگلیسی به انگلیسی

• similar in appearance

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] همریخت، همشکل
[آب و خاک] همریخت

جملات نمونه

1. This paper gives out a new method of homomorphic signal processing according to the accuracy requirement of layer thickness measurement.
[ترجمه ترگمان]این مقاله روش جدیدی از پردازش سیگنال homomorphic مطابق با نیاز دقت اندازه گیری ضخامت لایه ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش جدید پردازش سیگنال homomorphic را مطابق با نیاز دقت اندازه گیری ضخامت لایه می دهد

2. After linear and homomorphic filtering and taking the improved gradient square function as auto-focusing function, The focusing sensitivity of the system can be improved.
[ترجمه ترگمان]بعد از فیلترینگ خطی و homomorphic و استفاده از تابع مربع گرادیان بهبود یافته به عنوان تابع فوکوس خودکار، حساسیت تمرکز سیستم می تواند بهبود یابد
[ترجمه گوگل]پس از فیلتر کردن خطی و همولوگ با استفاده از تابع مربع بهبود یافته به عنوان عملکرد خودکار فوکوس، حساسیت تمرکز سیستم می تواند بهبود یابد

3. The method is better than traditional homomorphic filtering and histogram equalization.
[ترجمه ترگمان]این روش بهتر از روش های سنتی پالایش و برابر سازی هیستوگرام است
[ترجمه گوگل]این روش بهتر از فیلتر کردن هومورفیک سنتی و تساوی هیستوگرام است

4. The practices show that homomorphic filtering technology is effective to extract low frequency fault information in fault diagnosis of low speed and heavy-duty gear.
[ترجمه ترگمان]این روش ها نشان می دهند که فن آوری فیلتر کردن homomorphic برای استخراج اطلاعات خطای فرکانس پایین در تشخیص خطا از سرعت پایین و چرخ دنده وظیفه سنگین موثر است
[ترجمه گوگل]این شیوه ها نشان می دهد که تکنولوژی فیلتر کردن هم مورفیک مؤثر است برای استخراج اطلاعات خطای فرکانس پایین در تشخیص خطا دنده کم سرعت و دشوار

5. Homomorphic filtering is a frequency domain operation to compress image light area and enhance contrast.
[ترجمه ترگمان]فیلترینگ homomorphic یک عملیات دامنه فرکانسی برای فشرده سازی ناحیه نور تصویر و افزایش کنتراست است
[ترجمه گوگل]فیلتر هومومورفیک یک فرایند دامنه ای است برای فشرده سازی سطح نور و افزایش کنتراست

6. The results show that two-level homomorphic NLM algorithm has the best performance from the aspects of background noise suppression, uniformity on the target and edge preserving.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که الگوریتم دو سطحی homomorphic بهترین عملکرد را از جنبه های سرکوب نویز پس زمینه، یکنواختی روی هدف و حفظ لبه دارد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که الگوریتم هومورفیک NLM دو سطح دارای بهترین عملکرد از جنبه های سرکوب سر و صدای پس زمینه، یکنواختی در مورد هدف و حفظ لبه است

7. "Homomorphic encryption gives you a way out of the dilemma," Gentry says.
[ترجمه ترگمان]gentry می گوید: \" رمزنگاری homomorphic به شما یک راه خروج از این معضل می دهد \"
[ترجمه گوگل]گنتری می گوید: 'رمزگذاری همگرا به شما امکان می دهد از این معضل بیرون بیایید '

8. It has been shown that the homomorphic filtering technique and histogram equalization after filtering produced a very effective result.
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که روش فیلترینگ متعادل و برابر سازی هیستوگرام ها پس از فیلتر کردن نتیجه بسیار موثری را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که روش فیلترینگ homomorphic و مقادیر هیستوگرام پس از فیلتر نتایج بسیار موثری ایجاد می کند

9. Application of Homomorphic technology in infrared imagines processing.
[ترجمه ترگمان]کاربرد تکنولوژی homomorphic در پردازش تصویر مادون قرمز
[ترجمه گوگل]کاربرد تکنولوژی Homomorphic در پردازش تصورات مادون قرمز

10. It combines homomorphic filtering and B spline smoothing to estimate the smooth and slowly varying bias field.
[ترجمه ترگمان]این ترکیب با فیلتر نوار B و هموار سازی نوار B ترکیب می شود تا زمینه انحراف نرم و آرام را تخمین بزند
[ترجمه گوگل]این ترکیب فیلترینگ هموموورفیک و صاف کردن اسپینین B را برای تخمین میدان مغناطیسی صاف و آرام متفاوتی ترکیب می کند

11. XPress is another homomorphic queriable XML compressor that uses a combination of the characteristics to compress and retrieve XML data efficiently.
[ترجمه ترگمان]XPress یکی دیگر از کمپرسور homomorphic XML است که ترکیبی از ویژگی های فشرده سازی و بازیابی موثر داده های XML استفاده می کند
[ترجمه گوگل]XPress یکی دیگر از کمپرسور های quasilegum omomorphic است که از ترکیبی از ویژگی های فشرده سازی و بازیابی اطلاعات XML به صورت موثر استفاده می کند

12. Craigs construction of the first fully homomorphic encryption solves a key 30-year old problem in cryptography," Boneh said.
[ترجمه ترگمان]Boneh گفت: \" ساخت نخستین رمز نگاری کاملا homomorphic، یک مشکل ۳۰ ساله کلیدی در رمزنگاری را حل می کند \"
[ترجمه گوگل]ساختن Craigs از اولین رمزگذاری کاملا homomorphic یک مشکل کلیدی 30 ساله را در رمزنگاری حل می کند

13. "Homomorphic" is a mathematical term meaning that if you do two things to a bit of data – say, encrypt it and process it – the order in which you do them won't matter.
[ترجمه ترگمان]\"homomorphic\" یک عبارت ریاضیاتی است که اگر شما دو کار را به مقدار کمی از داده ها انجام دهید - بگویید، آن را رمز گشایی کنید و آن را پردازش کنید - ترتیبی که در آن شما این کار را انجام می دهید مهم نیست
[ترجمه گوگل]'Homomorphic' اصطلاح ریاضی است به این معنی که اگر شما دو چیز را به یک مقدار کمی از داده ها بپردازید - بگو، رمزگذاری کنید و آن را پردازش کنید - ترتیبی که در آنها انجام می دهید مهم نیست

14. Besides, homomorphic filtering was introduced into the contrast enhancement of the radiographic image with scattering noise.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، فیلتر homomorphic به افزایش کنتراست تصویر radiographic با نویز پراکنش معرفی شد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، فیلتر هومومورفیک به افزایش کنتراست تصویر رادیوگرافی با نویز پراکنده معرفی شد

پیشنهاد کاربران

هم ریخت - هم شکل


کلمات دیگر: