کلمه جو
صفحه اصلی

overtop


معنی : فائق امدن بر، برتری جستن بر، بلندتر بودن
معانی دیگر : بلندتر بودن از، فرازیدن، سر برافراشتن، برتی جستن بر

انگلیسی به فارسی

برتی جستن بر، فائق آمدن بر، بلندتربودن


بالا بردن، بلندتر بودن، برتری جستن بر، فائق امدن بر


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overtops, overtopping, overtopped
(1) تعریف: to be or go above the top of.

(2) تعریف: to take precedence over; surpass; override.
مشابه: ace, top

• rise above; exceed; surpass

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] لبریزی،لبریز شدن

مترادف و متضاد

فائق امدن بر (فعل)
hurdle, overtop

برتری جستن بر (فعل)
override, overtop

بلندتر بودن (فعل)
overtop

جملات نمونه

1. He overtops me in English.
[ترجمه ترگمان]به زبان انگلیسی به من حمله کرد
[ترجمه گوگل]او من را به انگلیسی فراخواند

2. No individual shall overtop the law.
[ترجمه ترگمان]هیچ فردی قانون را لغو نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]هیچ فردی قانون را بالا نبرد

3. OVERTOP UPS has established an integrated network of sales service and supplies fast and convenient service for all the users of UPS.
[ترجمه ترگمان]overtop UPS شبکه ای یکپارچه از خدمات فروش ایجاد کرده و خدمات سریع و مناسب را برای همه کاربران UPS ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]یو پی اس OVERTOP یک شبکه ی یکپارچه از خدمات فروش را ایجاد کرده و خدمات سریع و راحت را برای همه کاربران یو پی اس تامین می کند

4. OVERTOP UPS has established an integrated network of sales service, and supplies fast and convenient professional service for all the users of UPS.
[ترجمه ترگمان]overtop UPS شبکه ای یکپارچه از خدمات فروش ایجاد کرده است و خدمات حرفه ای سریع و مناسب برای همه کاربران UPS را تامین می کند
[ترجمه گوگل]OVERTOP UPS یک شبکه یکپارچه از سرویس فروش را ایجاد کرده و خدمات حرفه ای سریع و راحت را برای همه کاربران UPS فراهم می کند

5. The economic basis decision overtop structure, lets us build the relaxed harmonious cheerful contact atmosphere together.
[ترجمه ترگمان]اساس اقتصادی ساختار overtop، به ما اجازه می دهد فضای تماس شاد و راحت را با هم بسازیم
[ترجمه گوگل]اساس تصمیم اقتصادی بر سر ساختار، به ما اجازه می دهد تا فضای تماس شاد هماهنگ آرامش را با هم هماهنگ کنیم

6. The law belongs to the overtop structure category, decided in the economic basis, and serves for the economic basis.
[ترجمه ترگمان]این قانون به مقوله ساختار overtop تعلق دارد، در اساس اقتصادی تصمیم گیری شده است و به عنوان اساس اقتصادی عمل می کند
[ترجمه گوگل]این قانون متعلق به طبقه ساختار بیش از حد است، تصمیم گرفته شده در اساس اقتصادی، و برای پایه اقتصادی خدمت می کند

7. Along with it, the overtop structure, the ideology also inevitably must change.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، ساختار overtop نیز باید تغییر کند
[ترجمه گوگل]در کنار آن، ساختار بیش از حد، ایدئولوژی نیز ناگزیر باید تغییر کند

8. There are twenty minutes that overtop our schedule.
[ترجمه ترگمان]بیست دقیقه وجود دارد که برنامه ما را تصحیح می کند
[ترجمه گوگل]بیست دقیقه است که برنامه ما را بالا میبرد

9. As the pressure of pipeline system overtop the rated pressure, safety valve be opened up, then liquid begin to circulate in pump, insuring safety.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که فشار سیستم خط لوله فشار مجاز را افزایش می دهد، سوپاپ اطمینان باز می شود و سپس مایع در پمپ، تضمین ایمنی، شروع به گردش می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که فشار سیستم خط لوله بیش از فشار نامشخص است، دریچه ایمنی باز می شود، سپس مایع شروع به گردش در پمپ، بیمه ایمنی

10. The lead in the sprouts vegetables were remarkable overtop the hygienic standard of china vegetables foods. The safety of edible was more anxious.
[ترجمه ترگمان]سرب در جوانه های sprouts به عنوان استاندارد پاکیزه غذای سبزیجات چینی مورد توجه قرار گرفت امنیت خوراکی بیشتر عصبی و نگران بود
[ترجمه گوگل]سرب در شاخساره سبزیجات فوق العاده بود و بالاتر از حد استاندارد بهداشت مواد غذایی سبزیجات ایمنی مواد غذایی بیشتر مضطرب بود

11. As an example, the overtop failure probability of a dike under different floodwater standards is analysed using measured annual maximum flood level at a hydrological station.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، احتمال عدم موفقیت یک سد تحت استانداردهای مختلف سیلاب با استفاده از حداکثر میزان سیلاب اندازه گیری شده در یک ایستگاه هیدرولوژیکی تحلیل می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، احتمال شکست بیش از حد یک قایق در زیر استانداردهای مختلف سیلاب با استفاده از حداکثر حداکثر سیلاب سالانه اندازه گیری شده در ایستگاه هیدرولوژیکی تجزیه و تحلیل می شود

12. The government follows one kind which the national appearance appears most to have the representation and the authority overtop structure.
[ترجمه ترگمان]دولت از نوعی پیروی می کند که ظاهر ملی به نظر می رسد که نمایندگی و ساختار overtop را داشته باشد
[ترجمه گوگل]دولت یک نوع را دنبال می کند که بیشتر ظاهر ملی به نظر می رسد و ساختار قدرت را بالا می برد

13. He dug up big lumps of dirt and placed them overtop of each hearth that was made by stacking bricks together.
[ترجمه ترگمان]تکه های بزرگ خاک را بیرون کشید و بر روی هر بخاری که با آجرهای کنار هم چیده شده بود، قرار داد
[ترجمه گوگل]او کثیفهای زیادی از خاک را کشید و آنها را از هر گرما که از طریق جمع کردن آجر ساخته شده بود بالا میبرد

14. Presents the obvious history as the ideology and the overtop structure culture to inherit the nature and blends the nature with other cultures.
[ترجمه ترگمان]نمایش تاریخ آشکار به عنوان ایدئولوژی و فرهنگ ساختار overtop برای به ارث بردن طبیعت و ترکیب طبیعت با فرهنگ های دیگر
[ترجمه گوگل]تاریخ آشکار را به عنوان ایدئولوژی و فرهنگ ساختار سرشار از طبیعت به ارث می برید و طبیعت را با فرهنگ های دیگر ترکیب می کند


کلمات دیگر: