کلمه جو
صفحه اصلی

flume


معنی : قنات، مجرا، کاریز، ناودان، دره تنگ، جوی اسیاب، بوسیله مجرا یا ناودان بردن
معانی دیگر : (جوی چوبی یا فلزی شیب دار که آب به آسیاب یا موتور می رساند و یا از درون آن الوار را به پایین سر می دهند) آب گذر، سرسره

انگلیسی به فارسی

کاریز، مجرا، قنات، ناودان، جوی اسیاب، دره تنگ، بوسیله مجرا یاناودان بردن


فلوم، قنات، دره تنگ، مجرا، کاریز، ناودان، جوی اسیاب، بوسیله مجرا یا ناودان بردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a narrow gorge or ravine through which a stream flows.

(2) تعریف: an artificial channel or chute through which water flows, sometimes used for the transportation of logs or, in an amusement park, for boat rides.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: flumes, fluming, flumed
• : تعریف: to transport or convey by water through a flume.

• artificial ditch; ravine, gully

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] نهر پایه دار - نهر روی پایه - مجرا - مجرای پایه دار - نهر - ناوه - جریان نما
[زمین شناسی] نهر پایه دار، نهر روی پایه، جریان نما، مجرای پایه دار، نهر، ناوه (زمین ریخت شناسی): جریان نما؛ کانال؛ یک آبکند، تنگه یا سایر دره های باریک و عمیق که رود از درون آن (از طریق چندین آبشار متوالی) جریان می یابد. مثلاً در کوه های سفید white در نیو هامپشایر.
[آب و خاک] ناو آب بر، نهر پایه دار فلوم

مترادف و متضاد

قنات (اسم)
aqueduct, subterranean, flume

مجرا (اسم)
runway, aqueduct, flume, duct, conduit, channel, canal, tube, gully, strand, gullet, foramen, spiracle

کاریز (اسم)
flume, canal, gully, drainpipe

ناودان (اسم)
spout, flume, tube, dale, kennel, downpipe, waterspout, feeder, rainspout

دره تنگ (اسم)
flume, gorge, glen

جوی اسیاب (اسم)
flume, millrace

بوسیله مجرا یا ناودان بردن (فعل)
flume

chute


Synonyms: channel, conduit, run, sluice, spillway


جملات نمونه

1. Heated to 29? the pool has flume rides and a wave machine.
[ترجمه ترگمان]بیست و نهم؟ برکه دارای flume flume و ماشین موج است
[ترجمه گوگل]گرم به 29؟ استخر دارای سواری و ماشین موج است

2. Heated to 84F, it boasts flume rides, a wave machine and tropical rainstorms.
[ترجمه ترگمان]آن به ۸۴ درجه فارنهایت می رسد که به rides flume، ماشین موج و طوفان حاره ای می بالد
[ترجمه گوگل]به 84F گرم می شود، دارای سواری های فلوم، ماشین موج و باران های گرمسیری است

3. You ignore the past pleasure on the log flume and space mountain.
[ترجمه ترگمان]تو لذت گذشته رو روی کنده درخت پارک و کوه فضایی نادیده می گیری
[ترجمه گوگل]شما لذت گذشته را بر روی ورودی و کوه فضا نادیده می گیرید

4. You begin by coasting down the log flume, which makes you laugh.
[ترجمه ترگمان]تو با coasting از روی تنه درخت آسیاب شروع می کنی، که باعث خنده تو می شود
[ترجمه گوگل]شما با پایین آمدن جریان ورودی شروع می کنید که موجب خنده شما می شود

5. So what if the fun of the log flume out-weighed the cost of it by tenfold?
[ترجمه ترگمان]خب، چی میشه اگه تنه درخت دره آسیاب بادی رو ده برابر کنی؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر سرگرم کننده از ورود به سیستم بیرون بیاید، هزینه آن را ده برابر می کند؟

6. Experiment materials: jar, windpipe, limewater, flume and the experiment record chart for each group.
[ترجمه ترگمان]مواد آزمایش: jar، نای، limewater، flume و چارت رکورد آزمایشی برای هر گروه
[ترجمه گوگل]مواد آزمایشی: شیشه، فریزر، لیمو آب، فلو و نمودار ثبت آزمایش برای هر گروه

7. Shunt diversion flume is an effective method to clear silt by hydraulic energy.
[ترجمه ترگمان]ناودان diversion Shunt یک روش موثر برای پاک سازی گل و لای با استفاده از انرژی هیدرولیکی است
[ترجمه گوگل]انحراف شنت یک روش مؤثر برای پاک کردن گرده توسط انرژی هیدرولیکی است

8. Flume regards our idea of causal relation as the product of human mind's habitual association.
[ترجمه ترگمان]Flume ایده رابطه علی را به عنوان محصول ارتباط عادی ذهن انسان در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]Flume فکر می کند که ایده ما نسبت به رابطه علیت به عنوان محصول عادت ذهنی ذهن انسان است

9. The flume is used to produce steady uniform free - surface flows under controlled conditions.
[ترجمه ترگمان]ناودان برای تولید جریان یکنواخت بدون سطح یکنواخت تحت شرایط کنترل شده استفاده می شود
[ترجمه گوگل]Flume برای تولید یکنواخت یکنواختی جریان آزاد سطحی تحت شرایط کنترل شده استفاده می شود

10. The head loss of flume is less, and the average loss is nearly 12% of the total head in upstream.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن سر of کم تر است و اتلاف متوسط تقریبا ۱۲ درصد کل سر در بالادست را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]از دست رفتن سر و گردن کمتری برخوردار است و میانگین تلفات تقریبا 12٪ کل سر در بالادست است

11. Cao River flume infrastructure, in the stage of tender invitation blueprint and construction blueprint, 15 pier shafts had been changed primary design pile bench into spread foundation.
[ترجمه ترگمان]مجرای سرریز رودخانه کایو در مرحله طرح اولیه طرح و طرح اولیه ساخت وساز، ۱۵ ستون پایه، بر روی نیمکت pile طراحی اولیه تغییر یافته بود
[ترجمه گوگل]زیربنای رودخانه کائو، در مرحله طرح طرح دعوی و طرح ساخت و ساز، 15 اسکله اسکله، اسلحه اصلی اسلحه طراحی را به پایه گسترش یافته تغییر داده است

12. Once it reaches the circulatory system, it flume ride to the central nervous system.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به سیستم گردش خون می رسد، ناودان به سیستم عصبی مرکزی می رود
[ترجمه گوگل]هنگامی که به سیستم گردش خون می رسد، آن را به سیستم عصبی مرکزی سوق می دهد

13. The complete length of the flume system is about 420 yards.
[ترجمه ترگمان]طول کامل سیستم flume حدود ۴۲۰ متر است
[ترجمه گوگل]طول کامل سیستم فلوم حدود 420 متر است

14. Using numerical flume series of simulation of wave or wave - current forces on circular cylinder were made.
[ترجمه ترگمان]استفاده از سری flume عددی برای شبیه سازی موج یا جریان موج - جریان بر روی سیلندر دوار انجام شد
[ترجمه گوگل]با استفاده از سری شمع عددی شبیه سازی موج و موج - نیروهای جریان بر روی سیلندر دایره ای ساخته شده است

15. Such a trough is called flume.
[ترجمه ترگمان]این آبشخور به نام flume نامیده می شود
[ترجمه گوگل]چنین تخلیه فلما نامیده می شود


کلمات دیگر: