کلمه جو
صفحه اصلی

forecasting


پیش نگرى عمران : پیش بینى بازرگانى : پیش بینى

انگلیسی به فارسی

پیش بینی، پیش بینی کردن، طالع دیدن، از پیش اگاهی دادن یا حدی زدن


انگلیسی به انگلیسی

• predicting in advance, foreseeing

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پیش نگری، پیش بینی
[آمار] پیش بینی
[آب و خاک] پیش گویی

جملات نمونه

1. war gave weather forecasting a tremendous push
جنگ باعث رواج زیاد پیش بینی وضع هوا شد.

2. Forecasting floods is not an exact science.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی سیل دانش دقیقی نیست
[ترجمه گوگل]پیش بینی سیلاب یک علم دقیق نیست

3. PREDICT Experts are forecasting a recovery in the economy.
[ترجمه ترگمان]متخصصان هواشناسی پیش بینی بهبود اقتصاد را پیش بینی می کنند
[ترجمه گوگل]پیش بینی کارشناسان پیش بینی بهبود اقتصادی را دارند

4. Forecasting is a basic ingredient of business planning.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی یک جز اصلی از برنامه ریزی تجاری است
[ترجمه گوگل]پیش بینی یک جزء اساسی برنامه ریزی کسب و کار است

5. Errors in forecasting can have dire consequences.
[ترجمه ترگمان]اشتباه ات در پیش بینی می تواند عواقب وخیمی داشته باشد
[ترجمه گوگل]خطاهای پیش بینی می تواند عواقب وخیم داشته باشد

6. Most analysts are forecasting a further downturn in the market.
[ترجمه ترگمان]اکثر تحلیلگران پیش بینی می کنند که رکود بیشتری در بازار ایجاد شود
[ترجمه گوگل]اکثر تحلیلگران پیش بینی رکود بیشتری در بازار دارند

7. The idea of weather forecasting developed incredibly quickly.
[ترجمه ترگمان]ایده پیش بینی آب و هوا بسیار زود توسعه یافت
[ترجمه گوگل]ایده پیش بینی آب و هوا به سرعت به سرعت پیشرفت کرد

8. Economists are forecasting a slump.
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان پیش بینی می کنند که رکود اقتصادی کاهش یابد
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان پیش بینی می کنند که کاهش یابند

9. The government is forecasting an economic recovery.
[ترجمه ترگمان]دولت پیش بینی بهبود اقتصادی را پیش بینی می کند
[ترجمه گوگل]دولت پیش بینی بهبود اقتصادی را پیش بینی کرده است

10. Forecasting was an inexact science.
[ترجمه ترگمان]forecasting علم دقیقی بود
[ترجمه گوگل]پیش بینی علم نادرست بود

11. Qualitative forecasting techniques are used to assist and augment the quantitative forecasting process described in the previous chapter.
[ترجمه ترگمان]تکنیک های پیش بینی کیفی برای کمک و تقویت فرآیند پیش بینی کمی شرح داده شده در فصل قبل مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]تکنیک های پیش بینی کیفی برای کمک و تقویت فرآیند پیش بینی کمی که در فصل قبلی شرح داده می شود

12. City analysts are forecasting pre-tax profits of £38m this year.
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران شهر پیش بینی می کنند که سود پیش از مالیات ۳۸ میلیون پوند در سال جاری پیش بینی شود
[ترجمه گوگل]تحلیلگران شهر پیش بینی می کنند سود سال قبل 38 میلیون پوند از سود پیش از مالیات برآورد شود

13. In forecasting the future there is no certainty.
[ترجمه ترگمان]در پیش بینی آینده هیچ قطعیت وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در پیش بینی آینده هیچ اطمینانی وجود ندارد

14. An effective and systematic attempt at forecasting may reduce some of this uncertainty, and render the future more manageable.
[ترجمه ترگمان]یک تلاش موثر و سیستماتیک در پیش بینی ممکن است برخی از این عدم قطعیت را کاهش داده و آینده را بیشتر قابل مدیریت کند
[ترجمه گوگل]یک تلاش موثر و منظم در پیش بینی می تواند برخی از این عدم قطعیت را کاهش دهد و آینده را کنترل می کند

15. City analysts are forecasting that its contribution could be as much as £80m for the full year.
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران شهر پیش بینی می کنند که سهم آن می تواند تا ۸۰ میلیون پوند در سال کامل باشد
[ترجمه گوگل]تحلیلگران شهر پیش بینی می کنند که سهم آن می تواند تا سال بالغ بر 80 میلیون پوند باشد

پیشنهاد کاربران

بودجه بندی

پیش آگاهی

forecasting ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: پیش نگری
تعریف: برآوردی احتمالی از وقوع پدیده ای در آینده


کلمات دیگر: