کلمه جو
صفحه اصلی

overpopulation


بازرگانى : اضافه جمعیت

انگلیسی به فارسی

ازدیاد جمعیت، انبوهی جمعیت


انگلیسی به انگلیسی

• excessive population; population which is unsustainable by the space and resources available
if there is overpopulation in a place, there are too many people living there.

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] تراکم جمعیت

جملات نمونه

1. overpopulation has spawned many problems
زیادی جمعیت مسائل زیادی را به وجود آورده است.

2. overpopulation poses the greatest danger to the future of mankind
زیادی جمعیت بزرگترین خطر برای آینده ی بشریت است.

3. overly fertile families add to overpopulation
خانواده های بسیار پر بچه (مسئله ی) ازدیاد جمعیت را تشدید می کنند.

4. Who knows what a bother may ensue from overpopulation?
[ترجمه ترگمان]از کجا معلوم که این ماجرا از overpopulation چه خبر است؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند چه زحمتی ممکن است از فراوانی رخ دهد؟

5. Overpopulation is one of the country's most pressing social problems.
[ترجمه ترگمان]Overpopulation یکی از مهم ترین مشکلات اجتماعی کشور است
[ترجمه گوگل]بیش از حد جمعیت یکی از مهمترین مشکلات اجتماعی کشور است

6. From an ecological point of view, overpopulation is a disaster no matter where it occurs or spills over.
[ترجمه ترگمان]از نقطه نظر اکولوژیکی، اضافه جمعیت یک فاجعه است، مهم نیست که در آن رخ دهد یا نشت کند
[ترجمه گوگل]از دیدگاه اکولوژیکی، جمعیت بیش از حد فاجعه است بدون توجه به جایی که رخ دهد یا نابود شود

7. At the same time overpopulation kept agricultural wages at pitiful rates.
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، ازدیاد جمعیت، دستمزدهای کشاورزی را با نرخ ترحم نگاه داشت
[ترجمه گوگل]در عین حال، بیش از حد جمعیت، دستمزد کشاورزی را با نرخ نگران کننده حفظ کرد

8. For overpopulation is not compatible with freedom.
[ترجمه ترگمان]زیرا اضافه جمعیت سازگار با آزادی نیست
[ترجمه گوگل]برای جمعیت بیش از حد با آزادی سازگار نیست

9. The best solution to solve the problem of overpopulation is to exercise birth control.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه حل برای حل مشکل ازدیاد جمعیت، استفاده از کنترل تولد است
[ترجمه گوگل]بهترین راه حل برای حل مشکل بیش از حد جمعیت، کنترل زایمان است

10. The issue of overpopulation a complicated one, and it's being addressed internationally.
[ترجمه ترگمان]موضوع اضافه کردن جمعیت یک مساله پیچیده است و در سطح بین المللی مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]مسئله بیش از حد جمعیت یک پیچیدگی است و در سطح بین المللی مورد توجه قرار گرفته است

11. The Irish would not allow overpopulation to occur again.
[ترجمه ترگمان]ایرلندی ها اجازه نمی دهند که ازدیاد جمعیت دوباره اتفاق بیفتد
[ترجمه گوگل]ایرلندی اجازه نخواهد داد که بیش از حد جمعیت دوباره رخ دهد

12. They regard overpopulation as a danger to society.
[ترجمه ترگمان]آن ها را به عنوان یک خطر برای جامعه تلقی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها بیش از حد جمعیت را به عنوان یک خطر برای جامعه در نظر می گیرند

13. The cat and dog overpopulation is a severe problem affecting both humans and animals.
[ترجمه ترگمان]افزایش جمعیت گربه و گربه، مشکل شدیدی است که هم انسان ها و هم حیوانات را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]بیش از حد جمعیت گربه و سگ یک مشکل جدی بر انسان و حیوانات است

14. Overpopulation causes problems in housing and employment.
[ترجمه ترگمان]Overpopulation باعث بروز مشکلاتی در مسکن و اشتغال می شوند
[ترجمه گوگل]بیش از حد جمعیت باعث مشکلات در مسکن و اشتغال می شود

پیشنهاد کاربران

جمعیت بالا

ازدهام جمعیت

ازدحام جمعیت
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
when there are too many people living in a particular place
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
the condition of having a population so dense as to cause environmental deterioration, an impaired quality of life, or a population crash
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Cambridge :
the fact of a country or city, etc. having too many people for the amount of food, materials, and space available there

پرجمعیتی

جمعیت بیش از ظرفیت

انفجار جمعیت


کلمات دیگر: