کلمه جو
صفحه اصلی

ford


معنی : گدار، معبر، به اب زدن، به گدار زدن
معانی دیگر : به آب زدن، از گدار گذشتن، پایاب، فورد مادوکس فورد (نویسنده ی انگلیسی)، قسمت کم عمق رودخانه ای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد، به اب زدن به گدار زدن

انگلیسی به فارسی

قسمت کم عمق رودخانه ای که جهت عبور حیوانات وانسان مناسب باشد، گدار، به آب زدن به گدار زدن


فورد، گدار، معبر، به اب زدن، به گدار زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a shallow stretch in a river or other body of water that can be crossed without a boat or raft.

- We made our way along the edge of the river until we could find a ford.
[ترجمه ترگمان] راه خود را در کنار رودخانه به راه خود ادامه دادیم تا بتوانیم فورد را پیدا کنیم
[ترجمه گوگل] ما راه خود را در امتداد رودخانه راه اندازی کردیم تا بتوانیم یک فروند پیدا کنیم
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: fords, fording, forded
مشتقات: fordable (adj.), fordless (adj.)
• : تعریف: to cross (a river or other body of water) at a shallow place, as on foot or horseback.

- The army forded the river a few miles below the falls.
[ترجمه ترگمان] ارتش چند مایل پایین تر از آبشار عبور کرد
[ترجمه گوگل] ارتش رودخانه را چند مایل زیر سقوط کرد
- Most of the animals safely forded the river, but a few were swept away by the current and had to be rescued.
[ترجمه ترگمان] بیشتر حیوانات به طور ایمن از کنار رودخانه رد شدند، اما تعداد کمی از آن ها توسط جریان آب شسته شدند و مجبور به نجات شدند
[ترجمه گوگل] بسیاری از حیوانات با خیال راحت رودخانه را پر کرد، اما تعداد کمی از آن توسط جریان جاروب شده بود و باید نجات یابد

• male first name; family name; gerald rudolph ford, 38th president of the united states (1974-1977) who succeeded president richard nixon when nixon was forced to resign; henry ford (1863-1947) usa automobile manufacturer, pioneer in the assembly line technique of mass production, founder of ford motor co.; brand of american automobile
shallow place where a river can be crossed
cross a river
if you ford a stream or river, you cross it by walking or driving through a shallow part of it. verb here but can also be used as a count noun. e.g. we'll have to walk downstream and see if we can find a ford, or a boatman who will take us.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پایاب - آبنما
[زمین شناسی] گدار محل کم عمقی در یک رودخانه یا هرآب دیگر که بتوان پیاده از آن گذشت .
[آب و خاک] گدار گذر

مترادف و متضاد

گدار (اسم)
gorge, col, ford

معبر (اسم)
cut, pass, passage, ferry, passageway, ford, crossover, crossing, ferryboat, ferry bridge, passover, passway, railway crossing

به اب زدن، به گدار زدن (فعل)
ford

جملات نمونه

1. Avoid the ford on which your friend was drowned.
[ترجمه ترگمان]از گدار که دوست شما در آن غرق شده بود خودداری کنید
[ترجمه گوگل]اجتناب از فرار که دوست شما غرق شد

2. Are you going to give your Ford as a trade-in?
[ترجمه ترگمان]می خوای به your به عنوان یه معامله معامله کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید فورد خود را به عنوان یک تجارت در نظر بگیرید؟

3. Henry Ford was an automobile baron.
[ترجمه ترگمان]هنری فورد یک بارون اتومبیل بود
[ترجمه گوگل]هنری فورد یک بارون خودرو بود

4. Glyn Ford is chairman of the Committee which produced the report.
[ترجمه ترگمان]گلین فورد رئیس کمیته است که این گزارش را تولید می کند
[ترجمه گوگل]گلیان فورد رئیس کمیته ای است که گزارش را تهیه کرد

5. Ford was a respecter of proprieties and liked to see things done properly.
[ترجمه ترگمان]فورد مجموعه ای از آداب و رسوم بود و دوست داشت کارها را به درستی ببیند
[ترجمه گوگل]فورد از طرفداران محترم بود و دوست داشت همه چیز را درست انجام دهد

6. Two minutes later Ford equalized with a penalty.
[ترجمه ترگمان]دو دقیقه بعد فورد با یک ضربه پنالتی را به تساوی کشاند
[ترجمه گوگل]دو دقیقه بعد فورد با مجازات برابر شد

7. Ford is definitely not a man to let a little success go to his head.
[ترجمه ترگمان]فورد قطعا مردی نیست که اجازه دهد یک موفقیت کوچک به سرش بیاید
[ترجمه گوگل]فورد قطعا یک مرد نیست که بتواند موفقیت کمی به او برسد

8. She cut in on a red Ford, forcing the driver to brake heavily.
[ترجمه ترگمان]او یک فورد قرمز را برید و راننده را مجبور کرد تا به شدت ترمز کند
[ترجمه گوگل]او بر روی یک فورد قرمز فرو ریخت، و راننده را به شدت ترمز کرد

9. I clocked up 90,000 miles in my Ford.
[ترجمه ترگمان]با سرعت ۹۰ هزار میل در فورد را گرفتم
[ترجمه گوگل]من 90000 مایل را در فوردم فشردم

10. Ford has been gaining market share this year at the expense of GM.
[ترجمه ترگمان]فورد امسال سهم بازار را به قیمت GM کسب کرده است
[ترجمه گوگل]فورد در سال جاری بهای GM به دست آورده است

11. Messrs Ford and Dobson are piano repairers.
[ترجمه ترگمان]\"فورد\" و \"دابسون\" پیانو \"piano\" هستند
[ترجمه گوگل]آقای فورد و دوبسون، تعمیرات پیانو هستند

12. Ford never desisted from trying to persuade him to return to America.
[ترجمه ترگمان]فورد هرگز از تلاش منصرف نشد و سعی کرد او را متقاعد کند که به آمریکا برگردد
[ترجمه گوگل]فورد هرگز از تلاش برای متقاعد کردن او برای بازگشت به آمریکا اجتناب کرد

13. In the immortal words of Henry Ford, 'If it ain't broke, don't fix it. '
[ترجمه ترگمان]با کلمات جاویدان هنری فورد، اگر نشکسته باشد، آن را درست نکنید
[ترجمه گوگل]در کلمات جاودانه هنری فورد، 'اگر شکست خورده نباشد، آن را حل نکن '

14. Ford was attached to the battalion's first line of transport.
[ترجمه ترگمان]فورد برای اولین بار حمل و نقل به ارتش متصل بود
[ترجمه گوگل]فورد به خط اول حمل و نقل گردان متصل بود

15. After news of this new court case Ford broke down again, though he blamed the breakdown on his work.
[ترجمه ترگمان]پس از شنیدن خبر این دادگاه جدید، فورد دوباره شکست خورد، هر چند که وی خرابی کار خود را مقصر دانست
[ترجمه گوگل]پس از خبر از این پرونده جدید دادگاه فورد شکست دوباره، هر چند او شکسته شدن در کار خود را متهم کرد

Amidst the Mongols' amazement, Jallal-aldin forded the river.

در میان حیرت مغولان، جلال‌الدین از رودخانه گذشت.


پیشنهاد کاربران

ford motor company �مارک ماشین� ، آبنما ، قسمت کم عمق رودخانه


قسمت کم عمق دریا

۱ - قسمت کم رودخانه ( گدار ) که میتوان بدون قایق از آن گذشت. A shallow point of a river which can be crossed on foot
۲ - از قسمت کم عمق رودخانه گذشتن to cross a river where it's shallow

نام شرکت خودرو سازی آمریکایی

noun
[count] :
a shallow part of a river, stream, etc. , that may be crossed by walking or driving across it

قسمت کم عمق رود و جویبار که میشه با قدم برداشتن ازش عبور کرد


کلمات دیگر: