کلمه جو
صفحه اصلی

low tide


فروکشند، جزر، جزر ومد خفیف، جزر فرو کشنده، کمترین حد

انگلیسی به فارسی

جزر ومد خفیف، جزر فرو کشنده، کمترین حد


جزر و مد، جزر و مد خفیف، جزر فرو کشنده، کمترین حد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the tide at its lowest ebb, or the time at which this occurs.
مشابه: ebb

(2) تعریف: the lowest level or greatest decline of something.

- a low tide in political ethics
[ترجمه ترگمان] موجی آرام در اخلاق سیاسی
[ترجمه گوگل] جریان کم در اخلاق سیاسی

• time when the sea is at its lowest point, lowest point the sea recedes daily
at the coast, low tide is the time when the sea is at its lowest level.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] جزر، فروکشند
[آب و خاک] فروکشند، مد

مترادف و متضاد

tide when water is lowest


Synonyms: dead low tide, dead low water, ebb tide, low ebb, low water, mean low water


جملات نمونه

1. Miles of sand are exposed at low tide.
[ترجمه ترگمان]چند تا ماسه تو جزر و مد افتاده
[ترجمه گوگل]مایل های شن و ماسه در معرض کمر قرار می گیرند

2. At low tide in the estuary, cows graze on the marshes.
[ترجمه ترگمان]در جزر و مد در مصب، گاوها روی مرداب ها می نشستند
[ترجمه گوگل]گاوها در خلیج فارس در خلیج فارس در جنگلها پرورش می یابند

3. They dug for shellfish at low tide.
[ترجمه ترگمان]آن ها به دنبال صدف در جزر و مد افتاده بودند
[ترجمه گوگل]آنها برای ماهی های پوسته پوشیده شده در جزر و مد کم کم می کشیدند

4. The island can only be reached at low tide .
[ترجمه ترگمان]جزیره فقط می تونه به مد دریا دسترسی پیدا کنه
[ترجمه گوگل]جزیره تنها در جزر و مد ممکن است

5. Seals lie on the rocks at low tide.
[ترجمه ترگمان]نیروی دریایی بر روی صخره ها در جزر و مد افتاده
[ترجمه گوگل]مهر و موم بر روی سنگ در جزر و مد کمرنگ

6. You can walk across to the island at low tide.
[ترجمه ترگمان] میتونی با جزر و مد به جزیره بری
[ترجمه گوگل]شما می توانید در جزیره کوچک به جزیره بروید

7. The stench of low tide hung over the entire area, from the river all the way over to the Five Points.
[ترجمه ترگمان]بوی متعفن جزر و مد دریا سراسر منطقه را فرا گرفته بود، از رودخانه تا میدان پنج گوش
[ترجمه گوگل]غم و اندوه جزر و مد کم و بیش از کل منطقه آویزان شد، از رودخانه به تمام نقاط تا پنج امتیاز

8. She imagined the castle, at low tide, grey, black, then silver in the changing light.
[ترجمه ترگمان]قلعه را در نظر مجسم می کرد، در مد پایین، خاکستری، سیاه، سپس نقره ای در نور تغییر شکل
[ترجمه گوگل]قلعه خود را در قرون وسطی، خاکستری، سیاه و سفید، و سپس نقره در نور در حال تغییر تصور کرد

9. It was low tide at St Catherine's Dock, and the Thames was about to meet its match.
[ترجمه ترگمان]در ساحل سن کاترین لنگر انداخته بود و رودخانه تیمز در شرف دیدار با آن بود
[ترجمه گوگل]در جزیره سنت کاترین، جزایر کوچک بود، و تیمز در حال رفتن به دیدار خود بود

10. At low tide it is sometimes just possible to cross the channel without swimming.
[ترجمه ترگمان]در جزر و مد پایین گاهی ممکن است که بدون شنا از روی کانالی عبور کنیم
[ترجمه گوگل]در جزر و مد جزو گاهی اوقات فقط امکان عبور از کانال بدون شنا وجود دارد

11. It was dead low tide and rather a long row.
[ترجمه ترگمان]جزر و مد روز بلندی داشت
[ترجمه گوگل]این خیزش مرده بود و نه یک ردیف طولانی

12. The two sides reached a stand-off at low tide on Tuesday but tempers flared and punches were thrown.
[ترجمه ترگمان]دو طرف در روز سه شنبه به حالت آماده باش درآمدند اما خشم و آشوب شعله ور شد
[ترجمه گوگل]در روز سه شنبه دو طرف در سه ماهه پایانی به سر می بردند اما گرمای شدید و مشت های پرتاب شد

13. A count at low tide tallies nearly 800 rocks, reefs, islands and other features poking above the surface.
[ترجمه ترگمان]تعداد تقریبی ۸۰۰ صخره، صخره ها، جزایر و دیگر ویژگی ها که از سطح آب بیرون زده است را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شمار در جزر و مد کم، تقریبا 800 سنگ، صخره ها، جزایر و دیگر ویژگی ها در بالای سطح قرار دارد

14. At low tide, the sewage outfall at Porthleven harbour can be seen depositing thick sludge into the sea.
[ترجمه ترگمان]در جزر و مد دریا، outfall فاضلاب را در بندر Porthleven می توان دید که در میان آب و لجن بیرون می ریزد
[ترجمه گوگل]در خلیج کم، خروج فاضلاب در بندر Porthleven می تواند مشاهده شود رسوب لجن ضخیم در دریا

15. It was always low tide in the Five Points.
[ترجمه ترگمان]همیشه در میدان پنج گوش پایین می آمد
[ترجمه گوگل]این همیشه در پنج نقطه کم بود

پیشنهاد کاربران

جزر

low tide ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: فروکِشَند
تعریف: یشترین حد پایین رفتن پوستۀ زمین و سطح آب اقیانوس و جوّ براثر نیروهای گرانشی ماه و خورشید


کلمات دیگر: