برگرداندنی، وارونه شدنی، قابل قلب، معکوس شدنی
invertible
برگرداندنی، وارونه شدنی، قابل قلب، معکوس شدنی
انگلیسی به فارسی
معکوس
انگلیسی به انگلیسی
• may be reversed, may be inverted
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] معکوس پذیر
[آب و خاک] برگشت پذیر، معکوس پذیر
[آب و خاک] برگشت پذیر، معکوس پذیر
جملات نمونه
1. Moreover, the resolving scheme of the invertible matrix problem involving the time domain iteration is presented.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، طرح حل مساله ماتریس معکوس پذیر شامل تکرار دامنه زمانی ارایه می شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، طرح رفع مشکل ماتریس معکوس شامل تکرار دامنه زمان ارائه شده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، طرح رفع مشکل ماتریس معکوس شامل تکرار دامنه زمان ارائه شده است
2. Or, if a matrix is not invertible, then you have infinitely many solutions.
[ترجمه ترگمان]یا، اگر یک ماتریس معکوس نباشد، شما راه حل های بسیار زیادی دارید
[ترجمه گوگل]یا اگر یک ماتریس غیر قابل برگشت باشد، شما راه حل های بی نهایت بسیاری دارید
[ترجمه گوگل]یا اگر یک ماتریس غیر قابل برگشت باشد، شما راه حل های بی نهایت بسیاری دارید
3. In this paper, we prove that invertible dynamic feedback linearizability is equivalent to linearizability by adding integrators for up to 4 dimensional affine nonlinear systems.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما ثابت می کنیم که بازخورد بازخورد پویا معکوس معادل با اضافه کردن integrators به سیستم های غیرخطی ۴ بعدی نسبت به linearizability است
[ترجمه گوگل]در این مقاله اثبات شده است که خطی پذیری بازخورد پویا معکوس برابر با خطی سازی است با اضافه کردن انتگرال ها برای سیستم های غیر خطی 4 بعدی
[ترجمه گوگل]در این مقاله اثبات شده است که خطی پذیری بازخورد پویا معکوس برابر با خطی سازی است با اضافه کردن انتگرال ها برای سیستم های غیر خطی 4 بعدی
4. A method of an accompany matrix and invertible matrix is indicated polynomial using Hamilton-Cay lay theorem is introduced. A method of calculating the smallest polynomial is given.
[ترجمه ترگمان]روشی برای یک ماتریس همراه و ماتریس معکوس پذیر با استفاده از قضیه همیلتون - موشا مشخص شده است روشی برای محاسبه کوچک ترین چندجمله ای بدست می آید
[ترجمه گوگل]یک روش ماتریس همراه و ماتریس معکوس چند جمله ای نشان داده شده است که با استفاده از تئوری ناهمگن همیلتون-کی معرفی شده است یک روش محاسبه کوچکترین چندجملهای داده شده است
[ترجمه گوگل]یک روش ماتریس همراه و ماتریس معکوس چند جمله ای نشان داده شده است که با استفاده از تئوری ناهمگن همیلتون-کی معرفی شده است یک روش محاسبه کوچکترین چندجملهای داده شده است
5. Firstly, the motion invertible time filtering done by lift style was implemented along the time direction.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، فرآیند فیلتر کردن زمان معکوس با سبک بالابر در امتداد جهت زمانی اجرا شد
[ترجمه گوگل]اولا، فیلترینگ زمان چرخش حرکت انجام شده توسط سبک بالتی در جهت زمان اجرا شد
[ترجمه گوگل]اولا، فیلترینگ زمان چرخش حرکت انجام شده توسط سبک بالتی در جهت زمان اجرا شد
6. Due to derivation is invertible, in this sense, one have already completed the derivation for all 8 important water drive curves.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، مشتق از قبل، مشتق همه ۸ منحنی رانندگی مهم را کامل کرده است
[ترجمه گوگل]با توجه به این که مشتق برگشتی است، به این معنی، یکی از آنها در حال حاضر مشتق شده برای تمام 8 منحنی راننده مهم آب را به پایان رسانده است
[ترجمه گوگل]با توجه به این که مشتق برگشتی است، به این معنی، یکی از آنها در حال حاضر مشتق شده برای تمام 8 منحنی راننده مهم آب را به پایان رسانده است
7. Utilizing the stretch and fold mechanism, an invertible map set based image encryption algorithm is proposed.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از مکانیسم کشش و چین خوردگی، یک الگوریتم معکوس اجتناب ناپذیر که مبتنی بر الگوریتم رمزنگاری تصویر است پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]با استفاده از مکانیزم کشش و برابر، یک الگوریتم رمزنگاری تصویر مبتنی بر نقشه معکوس پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]با استفاده از مکانیزم کشش و برابر، یک الگوریتم رمزنگاری تصویر مبتنی بر نقشه معکوس پیشنهاد شده است
8. In the previous section, almost all transformations are invertible .
[ترجمه ترگمان]در بخش قبل تقریبا تمامی تحولات اجتناب ناپذیر هستند
[ترجمه گوگل]در بخش قبلی، تقریبا تمام تغییرات قابل برگشت هستند
[ترجمه گوگل]در بخش قبلی، تقریبا تمام تغییرات قابل برگشت هستند
9. Some results related to invertible matrices over bounded distributive lattice are generalized to matrices over incline.
[ترجمه ترگمان]برخی نتایج مربوط به ماتریس های معکوس پذیر بر روی شبکه توزیعی محدود به ماتریس های بالای سراشیبی تعمیم داده می شوند
[ترجمه گوگل]بعضی نتایج مربوط به ماتریس های معکوس بر روی شبکه توزیع محدود شده به ماتریس ها بر روی شیب تعمیم داده می شوند
[ترجمه گوگل]بعضی نتایج مربوط به ماتریس های معکوس بر روی شبکه توزیع محدود شده به ماتریس ها بر روی شیب تعمیم داده می شوند
10. So when 2 is invertible, this can be used as the definition of a quadratic form.
[ترجمه ترگمان]بنابراین وقتی ۲ اجتناب ناپذیر است، این می تواند به عنوان تعریفی از فرم درجه دوم استفاده شود
[ترجمه گوگل]بنابراین هنگامی که 2 تبدیل می شود، این می تواند به عنوان تعریف یک فرم درجه دوم مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]بنابراین هنگامی که 2 تبدیل می شود، این می تواند به عنوان تعریف یک فرم درجه دوم مورد استفاده قرار گیرد
11. Then T is an invertible linear operator preserving rank - partial ordering on Sn(F) if and only if there exists an invertible matrix (F) such that where .
[ترجمه ترگمان]سپس T یک عملگر خطی معکوس است که نظم درجه - جزیی را در Sn O (F)حفظ می کند اگر و تنها در صورتی که یک ماتریس معکوس پذیر (F)وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]سپس T یک عملگر خطی معکوس است که مرتبه مرتبه مرتبه را بر روی Sn (F) حفظ می کند و فقط اگر ماتریس معکوس (F) وجود داشته باشد (F) که جایی که
[ترجمه گوگل]سپس T یک عملگر خطی معکوس است که مرتبه مرتبه مرتبه را بر روی Sn (F) حفظ می کند و فقط اگر ماتریس معکوس (F) وجود داشته باشد (F) که جایی که
12. An orthogonal matrix is an invertible matrix for which the inverse is equal to the transpose.
[ترجمه ترگمان]یک ماتریس متعامد، یک ماتریس معکوس اجتناب ناپذیر است که در آن معکوس برابر با صدق است
[ترجمه گوگل]یک ماتریس متعامد یک ماتریس معکوس است که معکوس برابر با انتقال است
[ترجمه گوگل]یک ماتریس متعامد یک ماتریس معکوس است که معکوس برابر با انتقال است
13. For systems with input saturation constraint and invertible static input nonlinearity, a two step generalized predictive control (TSGPC) strategy is adopted.
[ترجمه ترگمان]برای سیستم هایی با محدودیت اشباع ورودی و غیر خطی بودن ورودی ایستا، یک استراتژی کنترل پیش بین تعمیم یافته (TSGPC)اتخاذ می شود
[ترجمه گوگل]برای سیستم های با محدودیت اشباع ورودی و غیر خطی ورودی قابل برگشت استاتیک، یک استراتژی پیش بینی کنترل عمود بر دو مرحله (TSGPC) اتخاذ می شود
[ترجمه گوگل]برای سیستم های با محدودیت اشباع ورودی و غیر خطی ورودی قابل برگشت استاتیک، یک استراتژی پیش بینی کنترل عمود بر دو مرحله (TSGPC) اتخاذ می شود
14. Either the matrix is invertible.
[ترجمه ترگمان] یا ماتریکس \"invertible\" - ه
[ترجمه گوگل]یا ماتریس قابل برگشت است
[ترجمه گوگل]یا ماتریس قابل برگشت است
پیشنهاد کاربران
وارون پذیر
کلمات دیگر: