کلمه جو
صفحه اصلی

overuse


معنی : استعمال مفرط
معانی دیگر : مصرف یا کاربرد بیش از حد

انگلیسی به فارسی

استعمال مفرط


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overuses, overusing, overused
• : تعریف: to use too often or too much.
متضاد: underuse
اسم ( noun )
• : تعریف: too much use.
متضاد: underuse

- the overuse of certain farmlands
[ترجمه ترگمان] استفاده بیش از حد زیادی
[ترجمه گوگل] بیش از حد از زمین های کشاورزی خاص

• excessive use
use excessively

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] بهره برداری بی رویه

مترادف و متضاد

استعمال مفرط (اسم)
overuse

جملات نمونه

1. due to the overuse of soap
به علت کاربرد بیش از حد صابون

2. hallucination caused by the overuse of narcotics
توهمات ناشی از استعمال زیاد مواد مخدر

3. I tend to overuse certain favourite expressions.
[ترجمه ترگمان]من تمایل به استفاده بیش از حد از عبارات مورد علاقه دارم
[ترجمه گوگل]من تمایل به استفاده بیش از حد از عبارات مورد علاقه است

4. Don't overuse heated appliances on you hair.
[ترجمه ترگمان] بیش از حد از اینا استفاده نکن
[ترجمه گوگل]استفاده از لوازم گرم بر روی موهایتان را از دست ندهید

5. Some guitar players tend to overuse the wah - wah pedal.
[ترجمه ترگمان]برخی از بازیکنان گیتار تمایل دارند که استفاده بیش از حد را روی پدال گاز به کار ببرند
[ترجمه گوگل]برخی از بازیکنان گیتار تمایل به استفاده از پدال وای وای دارند

6. Don't overuse a causal connective like 'because'.
[ترجمه ترگمان]بیش از حد از یه رابط دیگه استفاده نکن، چون
[ترجمه گوگل]از یک رابطه علیت استفاده نکنید چون 'به خاطر'

7. The overuse of X-rays may be causing 250 deaths each year.
[ترجمه ترگمان]استفاده بیش از حد از اشعه های ایکس ممکن است باعث مرگ ۲۵۰ نفر در هر سال شود
[ترجمه گوگل]بیش از حد از اشعه X ممکن است باعث مرگ 250 در هر سال شود

8. Students tend to overuse certain words.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان تمایل به استفاده بیش از حد از کلمات دارند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان تمایل به استفاده از کلمات خاص دارند

9. Love is a word cheapened by overuse.
[ترجمه ترگمان]عشق کلمه استفاده بیش از حد است
[ترجمه گوگل]عشق یک کلمه کم مصرف است

10. Overuse has made such declarations meaningless.
[ترجمه ترگمان]استفاده بیش از حد این اظهارات را بی معنی کرده است
[ترجمه گوگل]بیش از حد چنین اعلامیه بی معنی ساخته است

11. There have also been reports of psychosis following overuse.
[ترجمه ترگمان]گزارشاتی از جنون ناشی از استفاده بیش از حد وجود دارد
[ترجمه گوگل]همچنین گزارش شده است که سوء مصرف بیش از حد از روان درمانی است

12. Ed tends to overuse management jargon.
[ترجمه ترگمان]اد به استفاده بیش از حد از اصطلاحات مدیریت استفاده می کند
[ترجمه گوگل]اد تمایل دارد به استفاده بیش از حد از قلمرو مدیریت

13. They also can lead to overuse injuries of small muscles in the hand and wrist.
[ترجمه ترگمان]هم چنین آن ها می توانند منجر به استفاده بیش از حد از ماهیچه های کوچک در دست و مچ شوند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین می توانند باعث آسیب دیدگی عضلات کوچک در دست و مچ دست شوند

14. Many kindergarten and first-grade classrooms probably overuse memorized texts.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکستان و کلاس اول احتمالا بیش از حد متون را به خاطر دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کلاس های مهد کودک و کلاس های ابتدایی احتمالا متون حفظ شده را بیش از حد سوء استفاده می کنند

due to the overuse of soap

به‌دلیل کاربرد بیش‌از‌حد صابون


پیشنهاد کاربران

بیش کاری ( در ورزش )

مصرف زیاد

رایج

بیش از حد استفاده کردن

مصرف بیش از حد
To use too much or too often
اگه دوست داشتید لایک کنید 🌌💎

استفاده ی بیش از حد


کلمات دیگر: