1. inland waterways
آبراه های درونبومی
2. the island's inland
درونبوم (سرزمین های داخلی) جزیره
3. the road extends several miles inland
جاده چندین مایل در خشکی ادامه دارد.
4. We travelled further inland the next day.
[ترجمه ترگمان]روز بعد به خشکی بیشتر سفر کردیم
[ترجمه گوگل]روز بعد بیشتر در داخل کشور سفر کردیم
5. There are interesting hikes inland, but most ramblers stick to the clifftops.
[ترجمه ترگمان]در داخل کشور افزایش جالبی وجود دارد، اما اغلب ramblers ها به the ها پایبند هستند
[ترجمه گوگل]جغرافیایی جالب در داخل کشور وجود دارد، اما اکثر رامبلیک ها به clifftops می آیند
6. The vast majority live further inland.
[ترجمه ترگمان]اکثریت قریب به اتفاق در خشکی زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]اکثریت قریب به اتفاق بیشتر در داخل کشور زندگی می کنند
7. The mountains are five miles inland.
[ترجمه ترگمان]کوه ها در فاصله پنج مایلی داخل خشکی قرار دارند
[ترجمه گوگل]کوه ها پنج مایلی در داخل است
8. At this point, the coast road turns inland for several miles.
[ترجمه ترگمان]در این نقطه، جاده ساحلی چندین مایل به طرف خشکی حرکت می کند
[ترجمه گوگل]در این نقطه، جاده سواحل برای چندین کیلومتر به زمین می آید
9. The economy of the inland towns and cities of our country also develops rapidly in recent years.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد شهرهای داخلی و شهرهای کشور ما نیز در سال های اخیر به سرعت رشد می کند
[ترجمه گوگل]اقتصاد شهرها و شهرهای داخلی کشور ما نیز در سال های اخیر به سرعت در حال توسعه است
10. What they owe to the Inland Revenue is small fry compared to the overall £ 2 million debt.
[ترجمه ترگمان]آنچه که آن ها به درآمد داخلی بدهکار هستند، در مقایسه با بدهی کلی ۲ میلیون دلاری، کوچک است
[ترجمه گوگل]آنچه که آنها به درآمد داخلی می پردازند سرخ کوچک است در مقایسه با کل بدهی £ 2،000،000
11. The town lies a few kilometres inland.
[ترجمه ترگمان]این شهر در چند کیلومتری خشکی قرار دارد
[ترجمه گوگل]این شهر چند کیلومتر در داخل است
12. Pollution was carried inland by the wind.
[ترجمه ترگمان]آلودگی توسط باد به داخل کشور حمل می شد
[ترجمه گوگل]آلودگی به واسطه باد بوجود می آمد
13. We went twenty kilometers inland,(sentence dictionary) up the river.
[ترجمه ترگمان]ما بیست کیلومتر در خشکی پیش رفتیم و (فرهنگ لغت زندان)را از رودخانه بالا بردیم
[ترجمه گوگل]ما رفتیم بیست کیلومتری داخلی، (فرهنگ لغت جمله) تا رودخانه
14. In the Balearics pockets of rural life and inland villages are undisturbed.
[ترجمه ترگمان]در مناطق Balearics زندگی روستایی و روستاهای inland دست نخورده باقی مانده است
[ترجمه گوگل]در دهکده های Baleares جاده های زندگی روستایی و روستاهای داخلی درهم آمیخته اند
15. The Black Sea is a large inland sea.
[ترجمه ترگمان]دریای سیاه یک دریای داخلی بزرگ است
[ترجمه گوگل]دریای سیاه دریای بزرگ است