کلمه جو
صفحه اصلی

cost accounting


معنی : حسابداری، ارزیابی
معانی دیگر : (حسابداری) برآورد هزینه (روش محاسبه و سرشکن کردن و ثبت هزینه های فراوری و پخش)

انگلیسی به فارسی

حسابداری، ارزیابی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: cost accountant (n.)
• : تعریف: an accounting system in which all costs of production and distribution are itemized and allocated, as to various products.

• calculation of the cost of commodities, method used to set prices

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] حسابداری صنعتی

مترادف و متضاد

حسابداری (اسم)
accountancy, accounting, cost accounting

ارزیابی (اسم)
estimate, cost accounting, indiction, appraisal, evaluation, assessment, valuation, appraisement

جملات نمونه

1. Local Authority No. method always uses historic cost accounting.
[ترجمه ترگمان]روش مرجع محلی نه همیشه از حسابداری هزینه تاریخی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]روش مقامات محلی همیشه از حسابداری هزینه تاریخی استفاده می کند

2. Standards such as those on depreciation and current cost accounting are so different from current practice that it is impossible to rationalize them.
[ترجمه ترگمان]استانداردهایی نظیر آن هایی که روی استهلاک هستند و حسابداری هزینه فعلی بسیار متفاوت از شیوه های کنونی هستند که توجیه عقلانی کردن آن ها غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]استانداردهای نظیر آنهایی که در مورد استهلاک و حسابداری جاری هستند بسیار متفاوت از عملکرد فعلی است که غیر منطقی است

3. In historic cost accounting, capital is measured as the initial capital invested.
[ترجمه ترگمان]در حسابداری هزینه تاریخی، سرمایه به عنوان سرمایه اولیه سرمایه گذاری می شود
[ترجمه گوگل]در حسابداری تاریخی، سرمایه به عنوان سرمایه اولیه سرمایه گذاری می شود

4. However, it is argued that for cost accounting purposes it is too complex to include more than one independent variable.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بحث می شود که برای اهداف حسابداری هزینه بسیار پیچیده است که بیش از یک متغیر مستقل را در بر داشته باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، استدلال شده است که برای اهداف حسابداری هزینه بسیار پیچیده است که شامل بیش از یک متغیر مستقل باشد

5. Moreover, current cost accounting strictly demands that a business's cash book be segregated into capital and revenue cash.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، حسابداری هزینه فعلی اکیدا خواستار این است که یک کتاب نقدی کسب وکار به سرمایه و نقدینگی تقسیم شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، حسابداری هزینه های فعلی مستلزم آن است که کتاب نقدی کسب و کار را به سرمایه و پول نقد درآورند

6. One of the objectives of current cost accounting is to produce a more acceptable income figure under conditions of rising prices.
[ترجمه ترگمان]یکی از اهداف حسابداری هزینه جاری، تولید یک رقم درآمد قابل قبول بیشتر تحت شرایط افزایش قیمت است
[ترجمه گوگل]یکی از اهداف حسابداری جاری در حال حاضر، تولید درآمد قابل قبول تر در شرایط افزایش قیمت ها است

7. This is known as replacement cost accounting as opposed to historic cost accounting when the original cost is retained.
[ترجمه ترگمان]این مساله به عنوان حسابداری هزینه جایگزین با حسابداری هزینه تاریخی در زمانی که هزینه اصلی حفظ می شود، شناخته می شود
[ترجمه گوگل]این به عنوان حسابداری هزینه جایگزین شناخته می شود، در مقایسه با حسابداری تاریخی زمانی که هزینه اصلی حفظ می شود

8. Cost accounting can regain its rightful place alongside, and integrated with, business policy and strategic analyses.
[ترجمه ترگمان]حسابداری هزینه می تواند جایگاه حقیقی خود را به همراه، سیاست تجاری و تجزیه و تحلیل استراتژیک به دست آورد
[ترجمه گوگل]حسابداری هزینه می تواند جایگاه قانونی خود را در کنار سیاست های کسب و کار و تجزیه و تحلیل استراتژیک یکپارچه کند

9. For instance, historical cost accounting yields much lower figures for depreciation than does inflation accounting.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، حسابداری هزینه تاریخی، ارقام کمتری را برای استهلاک به مراتب کم تر از حسابرسی تورم به دست می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، حسابداری هزینه تاریخی بسیار پایین تر از نرخ تورم است

10. Accounting to30experiments, cost accounting is used to count the cost of this experiments. By the cost essential factor index of experiment project, the cost of all experiment projects is calculated.
[ترجمه ترگمان]حسابداری هزینه، حسابداری هزینه برای محاسبه هزینه این آزمایش ها مورد استفاده قرار می گیرد با توجه به هزینه شاخص فاکتور اصلی پروژه آزمایش، هزینه تمام پروژه های آزمایشی محاسبه می شود
[ترجمه گوگل]برای حسابرسی تا 30 آزمایش، حسابداری هزینه برای شمارش هزینه این آزمایش ها استفاده می شود با شاخص عامل ضروری هزینه پروژه، هزینه تمام پروژه های آزمایش محاسبه می شود

11. Methods:To perfect cost accounting system, accounting content, unit and form should be pay attention.
[ترجمه ترگمان]روش ها: برای سیستم حسابداری هزینه کامل، محتوای حسابداری، واحد و فرم باید مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه گوگل]روش ها برای کامل کردن سیستم حسابداری هزینه، محتوای حسابداری، واحد و فرم باید توجه شود

12. B : What is job - order cost accounting?
[ترجمه ترگمان]B: حسابرسی هزینه سفارش کار چیست؟
[ترجمه گوگل]B کار شغل - سفارش حسابداری هزینه؟

13. An ABC cost accounting model is built by classifying the activity cost and accumulating the activity cost based on ASP system business flow and clickstream analysis.
[ترجمه ترگمان]یک مدل هزینه ABC با طبقه بندی هزینه فعالیت و جمع کردن هزینه فعالیت براساس آنالیز گردش کار سیستم ASP و آنالیز clickstream ساخته شده است
[ترجمه گوگل]یک مدل حسابداری هزینه ای ABC با طبقه بندی هزینه فعالیت و جمع آوری هزینه های فعالیت بر اساس جریان کسب و کار سیستم ASP و تجزیه و تحلیل مسیر حرکت ساخته شده است

14. Assit Cost Controller in cost accounting, expense control, internal control.
[ترجمه ترگمان]Assit کنترل کننده هزینه در حسابداری هزینه، کنترل هزینه، کنترل داخلی
[ترجمه گوگل]Assit Cost Controller در حسابداری هزینه، کنترل هزینه، کنترل داخلی

اصطلاحات

cost account

حساب هزینه‌ی تمام‌شده، حساب برآورد هزینه


cost accountant

حسابدار هزینه‌ی تمام‌شده، برآوردگر هزینه


پیشنهاد کاربران

حسابدارى بهاى تمام شده


کلمات دیگر: