کلمه جو
صفحه اصلی

act of god


(حقوق) قوه ی قاهره، حوادث قهری (مثل زلزله و سیل و غیره)، حوادث طبیعی، حوادک ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی زلزله، سیل و غیره

انگلیسی به فارسی

عمل خدا، حوادی ناگانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی


حوادث ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی طبیعی (زلزله، سیل و غیره)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in law, a sudden unforeseen event, esp. a natural disaster such as an earthquake, flood, or tornado, that is caused entirely by forces of nature and could not have been prevented.

• deed done by god, occurrence which is not caused by man (such as a natural disaster, etc.)
an act of god is an event that is beyond human control, especially one in which some damage or harm is done.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] بلایای طبیعی مانند زلزله ؛ سیل ؛ طوفان و آتشفشان
[حقوق] مشیت الهی، حادثه غیر مترقبه، حادثه طبیعی، حادثه قهری، فورس ماژور

مترادف و متضاد

divine act


Synonyms: accident, circumstances beyond one's control, earthquake, force majeure, freak accident, hurricane, inevitable accident, marvel, natural disaster, phenomenon, supernatural event, tornado, unavoidable casualty, unforeseen event, vis major, wonder


جملات نمونه

1. Primitive people regarded storms as an act of God.
[ترجمه ترگمان]انسان های اولیه به طوفان ها به عنوان یک عمل خدا می نگریستند
[ترجمه گوگل]مردم ابتدایی طوفان را به عنوان یک عمل خداوند مورد توجه قرار دادند

2. The law holds no man responsible for the act of god.
[ترجمه حسین] قوانین هیچ کس را مسئول حوادث غیر مترقبه نمی داند.
[ترجمه ترگمان]قانون هیچ کس را مسئول عمل خدا نگه نمی دارد
[ترجمه گوگل]این قانون هیچ مردی را مسئول اعمال خدا نمی داند

3. Is that a natural catastrophe or act of God or something?
[ترجمه حسین] آیا آن مورد، یک فاجعه طبیعی بود یا یک حادثه غیر مترقبه؟
[ترجمه ترگمان]آیا این یک فاجعه طبیعی است یا عمل خدا یا چیزی؟
[ترجمه گوگل]آیا این یک فاجعه طبیعی یا عمل خدا یا چیزی است؟

4. The President described the disaster as an act of God.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور این فاجعه را یک عمل الهی توصیف کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور این فاجعه را به عنوان یک عمل خدا توصیف کرد

5. The destruction must be an act of god.
[ترجمه ترگمان]نابود کردن باید عمل خدا باشد
[ترجمه گوگل]تخریب باید یک عمل خدا باشد

6. There Fuwai Market Street can also be an act of God to see.
[ترجمه ترگمان]در آنجا خیابان بازار می تواند یک عمل الهی باشد تا ببیند
[ترجمه گوگل]خیابان Fuwai Market نیز می تواند یک عمل خداوند باشد

7. Large numbers of peasants died by the act of God.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از دهقانان در اثر خدا کشته شدند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از دهقانان به وسیله عمل خداوند کشته شدند

8. It was an act of God: the river broke its banks and they were flooded out.
[ترجمه ترگمان]این عمل خداوند بود: رودخانه بانک ها را شکست و آن ها غرق شدند
[ترجمه گوگل]این یک عمل از خدا بود، رودخانه بانک هایش را شکست و آنها آب گرفتند

9. Is it really an act of God make people?
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا این عمل خداست که مردم را وادار به انجام این کار می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا این واقعا یک عمل خداست که مردم را می سازد؟

10. The newspapers called the earthquake an act of God.
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها این زمین لرزه را یک عمل الهی خواندند
[ترجمه گوگل]روزنامه ها زمین لرزه را یک عمل خداوند نامیدند

11. At the time it was seen as an act of God.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان به عنوان یک خدا دیده می شد
[ترجمه گوگل]در آن زمان به عنوان یک عمل خدا دیده می شد

12. Darling, it is an act of god . Anyway, you survived it. Stop thinking about it.
[ترجمه ترگمان]عزیزم، این کار خداست به هر حال، تو نجات پیدا کردی بهش فکر نکن
[ترجمه گوگل]عزیزم، این عمل خداست به هر حال، شما از آن جان سالم به در برد متوقف کردن تفکر در مورد آن

13. They shall not be held responsible for any damage by act of God.
[ترجمه ترگمان]آن ها نباید با عمل خداوند مسئول هر گونه آسیبی باشند
[ترجمه گوگل]آنها نباید مسئول خسارت وارده توسط خداوند باشند

14. Beijing's gift shop and more commodity wholesale market in an act of God!
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های هدیه پکن و بازار عمده فروشی کالا در عمل خدا!
[ترجمه گوگل]فروشگاه هدیه پکن و بازار عمده فروشی کالا در یک عمل خداوند!

پیشنهاد کاربران

دست تقدیر

طبق متون مکاتبات و اسناد : "حوادث طبیعی"، "حوادث قهری"

حقوق: فورس ماژور


غضب الهی , قهر طبیعت


کلمات دیگر: