1. he stated his points with clarity
او نکات خود را به وضوح شرح داد.
2. this alcohol has lost its clarity
این الکل شفافیت خود را از دست داده است.
3. a style characterized by fluency and clarity
سبکی که ویژگی آن شیوایی و روشنی است.
4. as a poet, he speaks with clarity and courage
در اشعارش وضوح و بی باکی دارد.
5. Letters may be edited for length and clarity.
[ترجمه ترگمان]حروف ممکن است برای طول و وضوح ویرایش شوند
[ترجمه گوگل]نامه ها ممکن است برای طول و وضوح ویرایش شوند
6. His essays are models of clarity and brevity.
[ترجمه ترگمان]مقالات او مدل هایی از وضوح و ایجاز هستند
[ترجمه گوگل]مقالات او مدل هایی از وضوح و شفافیت هستند
7. Mozart's music is characterized by its naivety and clarity.
[ترجمه ترگمان]موسیقی موتسارت با ساده لوحی و وضوح آن مشخص می شود
[ترجمه گوگل]موسیقی موتزارت با نیت و وضوح آن مشخص می شود
8. With painful clarity she remembered the day he had died.
[ترجمه ترگمان]با وضوح دردناکی روزی را که مرده بود به یاد آورد
[ترجمه گوگل]با وضوح دردناک او به یاد روزی که درگذشت
9. He presents his case with refreshing clarity and directness.
[ترجمه ترگمان]با صراحت و صراحت و صراحت حالت خود را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]او پرونده خود را با وضوح روشن و مستدل ارائه می دهد
10. The picture was of such clarity that it could have been a photograph.
[ترجمه ترگمان]تصویر چنان واضح بود که می توانست عکسی باشد
[ترجمه گوگل]تصویر این وضوح بود که می توانست عکس باشد
11. Clarity of diction is vital for a public speaker.
[ترجمه ترگمان]وضوح بیان برای یک سخنگوی عمومی حیاتی است
[ترجمه گوگل]واضح بودن گفتمان برای یک سخنران عمومی حیاتی است
12. In her writing, clarity is sometimes sacrificed to brevity.
[ترجمه ترگمان]در نوشتن، وضوح گاهی به اختصار قربانی می شود
[ترجمه گوگل]در نوشتن خود، وضوح گاهی اوقات به اختصار قربانی می شود
13. The brilliant clarity of his argument could not be faulted.
[ترجمه ترگمان]وضوح و روشنی استدلال او را نباید به خاطر آورد
[ترجمه گوگل]وضوح درخشان استدلال او نمی تواند نقص باشد
14. She expressed herself with great clarity.
[ترجمه ترگمان]خود را با وضوحی زیاد بیان می کرد
[ترجمه گوگل]او خود را با وضوح زیاد ابراز کرد
15. He has shown great clarity of mind.
[ترجمه ترگمان]او وضوح و روشنی زیادی از ذهن خود نشان داده است
[ترجمه گوگل]او وضوح زیادی از ذهن را نشان داده است