کلمه جو
صفحه اصلی

carry forward


1- ادامه دادن به، پرداختن به 2- (دفتر داری) از یک ستون یا صفحه یا دفتر یا حساب به دیگری انتقال دادن یا بردن

انگلیسی به فارسی

جلو برو


انگلیسی به انگلیسی

• (finance) transfer an entry to a proceeding location (especially a column, page, or account)

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] انتقال به آینده

جملات نمونه

1. He called on his people to carry forward their struggle for national liberty.
[ترجمه ترگمان]او از مردم خواست تا برای آزادی ملی مبارزه خود را انجام دهند
[ترجمه گوگل]او از مردم خواسته است تا مبارزه خود را برای آزادی ملی ادامه دهند

2. They are determined to carry forward the enterprise.
[ترجمه ترگمان]آن ها مصمم هستند که شرکت را به جلو ببرند
[ترجمه گوگل]آنها مصمم هستند تا این شرکت را حمل کنند

3. Defence is now allowed to carry forward a percentage of its vote into the next financial year.
[ترجمه ترگمان]اکنون به دفاع اجازه می دهد تا درصد آرا خود را در سال مالی آینده به پیش ببرد
[ترجمه گوگل]دفاع در حال حاضر مجاز به حمل یک درصد از رای خود را به سال مالی بعدی

4. We intend to carry forward this move towards greater openness.
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم این حرکت رو به سمت باز بودن بیشتر ادامه بدیم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم که این حرکت را به سمت آزادتر شدن ادامه دهیم

5. It is also possible to carry forward unused relief.
[ترجمه ترگمان]همچنین این امکان وجود دارد که امدادرسانی به جلو استفاده شود
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است امدادرسانی بدون استفاده را به پیش ببرند

6. We will carry forward a family support initiative, encouraging the voluntary sector to work in partnership with families and local authorities.
[ترجمه ترگمان]ما یک ابتکار حمایت خانوادگی را پیش خواهیم برد و بخش داوطلبانه را تشویق می کنیم تا در هم کاری با خانواده ها و مقامات محلی کار کنند
[ترجمه گوگل]ما ابتکار عمل حمایت از خانواده را پیش رو خواهیم داشت، تشویق بخش داوطلبانه برای همکاری با خانواده ها و مقامات محلی

7. Carry forward the fine quality of secondary school students civilization.
[ترجمه ترگمان]کیفیت خوب دانش آموزان دبیرستان را به پیش ببرید
[ترجمه گوگل]کیفیت خوب دانشآموزان دبیرستان را به طور مداوم به پیش میبرند

8. To develop the orchid industry and carry forward the orchid culture.
[ترجمه ترگمان]توسعه صنعت orchid و پیشبرد فرهنگ orchid
[ترجمه گوگل]برای توسعه صنعت ارکیده و پرورش فرهنگ ارکیده

9. To carry forward this peace project, House arrived in London on January 19
[ترجمه ترگمان]برای پیشبرد این پروژه صلح، خانه در ۱۹ ژانویه وارد لندن شد
[ترجمه گوگل]خانه برای رسیدن به این پروژه صلح، در 19 ژانویه در لندن وارد شد

10. We need to carry forward the reform of monopoly industries.
[ترجمه ترگمان]ما باید اصلاحات صنایع انحصاری را به پیش ببریم
[ترجمه گوگل]ما باید اصلاح صنایع انحصاری را ادامه دهیم

11. After the continuation opens, carry forward traditional constructionion, transfer constructionion distillation, select its essence, throw away its dreg to develop.
[ترجمه ترگمان]پس از باز شدن، constructionion سنتی را به پیش ببرید، عصاره constructionion را بردارید، عصاره آن را انتخاب کنید، dreg خود را دور بریزید
[ترجمه گوگل]پس از ادامه باز می شود، پیاده سازی ساخت و ساز سنتی، انتقال تقطیر ساخت و ساز، جوهر آن را انتخاب کنید، DREG را دور بریزید تا توسعه یابد

12. We should vigorously carry forward the flags of the legal system and democracy.
[ترجمه ترگمان]ما باید به شدت پرچم های نظام حقوقی و دموکراسی را به پیش ببریم
[ترجمه گوگل]ما باید پرچم های نظام حقوقی و دموکراسی را به شدت تحمل کنیم

13. We must carry forward our achievements and correct our mistakes.
[ترجمه ترگمان]ما باید دستاوردهای خود را به پیش ببریم و اشتباه ات خود را تصحیح کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید دستاوردهایمان را برآورده کنیم و اشتباهاتمان را اصلاح کنیم

14. We should carry forward the reform of the power, telecommunications and civil aviation industries.
[ترجمه ترگمان]ما باید اصلاحات قدرت، مخابرات و صنایع هوایی داخلی را به پیش ببریم
[ترجمه گوگل]ما باید اصلاح قدرت، ارتباطات راه دور و صنایع هواپیمائی مدنی را ادامه دهیم

15. Continue to carry forward and cultivate the national spirit.
[ترجمه ترگمان]به پیشبرد و پرورش روحیه ملی ادامه دهید
[ترجمه گوگل]ادامه دادن به روحیه و روحیه ملی

پیشنهاد کاربران

در حسابداری: انتقال به دوره بعد


کلمات دیگر: