1. attached hereto
ضمیمه این سند (یا نوشته و غیره)
2. i attached the legs rigidly to the table
پایه ها را محکم به میز وصل کردم.
3. gradually, he became attached to his nurse
به تدریج نسبت به پرستار خود دلبستگی پیدا کرد.
4. the boat's ribs are attached to the keel
دنده های قایق به ته تیر وصل اند.
5. this seatbelt can be attached and detached easily
این کمربند ایمنی به آسانی بسته و باز می شود.
6. a pretentious fraud who has attached himself to poets and artists
شیاد متظاهری که خود را به شعرا و هنرمندان چسبانده است
7. a wooden table with benches attached to it
میز چوبی با نیمکت هایی که به آن متصل هستند
8. an offer of help with no strings attached
پیشنهاد کمک بدون قید و شرط
9. this offshoot grows its own roots while still attached to the parent tree
این گیاه نورس در حالی که هنوز به درخت مادر وصل است شروع به ریشه دواندن می کند.
10. a book on the cover of which a picture had been attached
کتابی که روی جلد آن عکس چسبانده شده بود
11. The gadget can be attached to any vertical surface.
[ترجمه ترگمان]این ابزار می تواند به هر سطح عمودی متصل شود
[ترجمه گوگل]این ابزار را می توان به هر سطح عمودی متصل کرد
12. He is greatly attached to his children.
[ترجمه ترگمان]خیلی به بچه هایش علاقه دارد
[ترجمه گوگل]او به شدت به فرزندانش متصل است
13. A tag was attached to each article.
[ترجمه ترگمان]برچسبی متصل به هر مقاله بود
[ترجمه گوگل]یک برچسب به هر مقاله اضافه شد
14. There was considerable kudos attached to being on the advisory board.
[ترجمه ترگمان]در این مورد احترام زیادی قائل بودند که به هیات مشورتی باشند
[ترجمه گوگل]در مورد هیئت مشورتی مشکلی وجود داشت
15. Mary was attached to her brother.
[ترجمه ترگمان]مری به برادرش علاقه داشت
[ترجمه گوگل]مری به برادرش متصل بود
16. We've grown very attached to this village and wouldn't want to move.
[ترجمه ترگمان]ما به این روستا خیلی علاقه داریم و دوست نداریم حرکت کنیم
[ترجمه گوگل]ما به این روستا بسیار متصل شده ایم و نمی خواهیم حرکت کنیم
17. I attached a photo to my application form.
[ترجمه ترگمان]من یک عکس به فرم درخواست خود ضمیمه کردم
[ترجمه گوگل]یک عکس به فرم درخواست من اضافه کردم
18. The children are very attached to their grandparents.
[ترجمه ترگمان]بچه ها خیلی به پدر و مادر بزرگشان علاقه دارند
[ترجمه گوگل]بچه ها خیلی به پدربزرگ و مادربزرگشان متصل هستند