• computer which is attached to a larger network
computer terminal
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] پایانه کامپیوتری
[ریاضیات] پایانه ی کامپیوتری
[ریاضیات] پایانه ی کامپیوتری
جملات نمونه
1. Sitting still at a computer terminal all day can give you a stiff neck.
[ترجمه ترگمان]من هر روز در ترمینال کامپیوتری می نشینم و تمام روز می توانم گردنش را سفت کنم
[ترجمه گوگل]نشستن هنوز در یک ترمینال کامپیوتر تمام روز می تواند به شما یک گردن سفت بدهد
[ترجمه گوگل]نشستن هنوز در یک ترمینال کامپیوتر تمام روز می تواند به شما یک گردن سفت بدهد
2. Carl sits at a computer terminal 40 hours a week.
[ترجمه ترگمان]کارل در یک پایانه کامپیوتر در هفته ۴۰ ساعت در هفته می نشیند
[ترجمه گوگل]کارل در 40 ساعت شبانه روز در یک ترمینال کامپیوتر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]کارل در 40 ساعت شبانه روز در یک ترمینال کامپیوتر قرار می گیرد
3. I kept a computer terminal in my office.
[ترجمه ترگمان]من یه پایانه کامپیوتر تو دفترم نگه داشتم
[ترجمه گوگل]من ترمینال کامپیوتر را در دفترم نگه داشتم
[ترجمه گوگل]من ترمینال کامپیوتر را در دفترم نگه داشتم
4. He stared in disgust at his computer terminal, praying for enlightenment which refused to come.
[ترجمه ترگمان]با تنفر به پایانه کامپیوتر او خیره شد، و برای روشن کردن فکری که از آمدن امتناع ورزید، دعا می کرد
[ترجمه گوگل]او در انحطاط در ترمینال کامپیوتر خود خیره شد، دعا برای روشن بینی که حاضر نشد
[ترجمه گوگل]او در انحطاط در ترمینال کامپیوتر خود خیره شد، دعا برای روشن بینی که حاضر نشد
5. Procomm can connect with and emulate virtually any computer terminal.
[ترجمه ترگمان]Procomm می تواند به طور مجازی با هر پایانه کامپیوتر ارتباط برقرار کند و از آن تقلید کند
[ترجمه گوگل]Procomm می تواند تقریبا به هر ترمینال کامپیوتر متصل شود و تقلید کند
[ترجمه گوگل]Procomm می تواند تقریبا به هر ترمینال کامپیوتر متصل شود و تقلید کند
6. The data will be fed into a computer terminal.
[ترجمه ترگمان]داده ها به پایانه کامپیوتر داده خواهند شد
[ترجمه گوگل]داده ها به ترمینال کامپیوتر منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]داده ها به ترمینال کامپیوتر منتقل می شوند
7. According to newest statistic, the our city shares computer terminal 239 thousand.
[ترجمه ترگمان]طبق جدیدترین آمار، شهر ما پایانه کامپیوتر ۲۳۹ هزار دارد
[ترجمه گوگل]بر اساس جدیدترین آمار، شهر ما 239 هزار قطار کامپیوتر را در اختیار دارد
[ترجمه گوگل]بر اساس جدیدترین آمار، شهر ما 239 هزار قطار کامپیوتر را در اختیار دارد
8. The operator keys the facts into the computer terminal.
[ترجمه ترگمان]اپراتور حقایق را وارد پایانه کامپیوتر می کند
[ترجمه گوگل]اپراتور حقایق را به ترمینال رایانه وصل می کند
[ترجمه گوگل]اپراتور حقایق را به ترمینال رایانه وصل می کند
9. Computer terminal software and hardware of the day - to - day maintenance and repair.
[ترجمه ترگمان]نرم افزار پایانه کامپیوتر و سخت افزار تعمیر و نگهداری روز
[ترجمه گوگل]نرم افزار سخت افزار کامپیوتر و سخت افزار تعمیر و نگهداری روزانه
[ترجمه گوگل]نرم افزار سخت افزار کامپیوتر و سخت افزار تعمیر و نگهداری روزانه
10. The data will be fed into the computer terminal.
[ترجمه ترگمان]داده ها به پایانه کامپیوتر داده خواهند شد
[ترجمه گوگل]داده ها به ترمینال کامپیوتر منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]داده ها به ترمینال کامپیوتر منتقل می شوند
11. The computer terminal emulation technology enhances network management ability and expands the scope of NM.
[ترجمه ترگمان]فن آوری رقابت پایانه کامپیوتر توانایی مدیریت شبکه را افزایش داده و دامنه NM را گسترش می دهد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی شبیه سازی ترمینال کامپیوتر توانایی مدیریت شبکه را افزایش می دهد و دامنه NM را گسترش می دهد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی شبیه سازی ترمینال کامپیوتر توانایی مدیریت شبکه را افزایش می دهد و دامنه NM را گسترش می دهد
12. A key on a computer terminal which, when pressed in conjunction with another key, is used to perform a control or manipulation function, ?e. g., ? to terminate an editing operation.
[ترجمه ترگمان]یک کلید روی یک پایانه کامپیوتر که وقتی با کلید دیگر فشرده می شود، برای انجام یک تابع کنترل یا دستکاری استفاده می شود؟ ای گرم ،؟ تا یک عملیات ویرایش را خاتمه دهد
[ترجمه گوگل]یک کلید در یک ترمینال کامپیوتر که هنگام اتصال با کلید دیگر فشار داده می شود برای انجام یک کار کنترل یا دستکاری استفاده می شود؟ g ،؟ برای پایان عملیات ویرایش
[ترجمه گوگل]یک کلید در یک ترمینال کامپیوتر که هنگام اتصال با کلید دیگر فشار داده می شود برای انجام یک کار کنترل یا دستکاری استفاده می شود؟ g ،؟ برای پایان عملیات ویرایش
13. Therefore, she has a computer terminal with a CRT.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، او یک پایانه کامپیوتری با لامپ دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، او یک ترمینال کامپیوتر با CRT دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، او یک ترمینال کامپیوتر با CRT دارد
14. The paper discusses basic structure and superiority of computer terminal control system starting from practice.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بحث در مورد ساختار پایه و برتری سیستم کنترل پایانه کامپیوتر می پردازد که از عمل آغاز می شود
[ترجمه گوگل]مقاله در مورد ساختار اساسی و برتر سیستم ترمینال ترمینال کامپیوتر، از تمرین شروع می شود
[ترجمه گوگل]مقاله در مورد ساختار اساسی و برتر سیستم ترمینال ترمینال کامپیوتر، از تمرین شروع می شود
15. They are executed from a proxy computer terminal in the room against other Internet bidders.
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک پایانه کامپیوتر پیشکار در اتاق در مقابل other های اینترنتی دیگر اجرا می شوند
[ترجمه گوگل]آنها از یک ترمینال کامپیوتر پروکسی در اتاق علیه سایر داوطلبان اینترنت اعدام شده اند
[ترجمه گوگل]آنها از یک ترمینال کامپیوتر پروکسی در اتاق علیه سایر داوطلبان اینترنت اعدام شده اند
کلمات دیگر: