1. We had to decrease the budget this year because our club is broke.
ما مجبور بودیم که هزینه ها را امسال کاهش دهیم چون باشگاه ما ورشکسته شده است
2. The prominent executive presented her budget to the Board of Directors.
مدیر اجرایی سرشناس، بودجه خود را تقدیم هیئت مدیره نمود
3. When my mother draws up her budget for the week, she sets aside a goodly sum for nourishing food.
وقتی مادرم برای مخارج هفته، لیست هزینه ها را می نویسد، مبلغ قابل توجهی را برای غذاهای مقوی اختصاص می دهد
4. budget buster
بودجه شکن
5. budget surplus
اضافه بودجه
6. budget account
(انگلیس) حساب نسیه (در فروشگاه ها و غیره)،اعتبار خرید قسطی
7. budget for
در بودجه منظور کردن،(برای چیزی) اعتبار تخصیص دادن (در بودجه)
8. a budget deficit
کسر بودجه
9. a budget shortfall
کسر بودجه
10. the budget allotted for building new schools
اعتبار تخصیص یافته برای ساختن مدارس تازه
11. the budget deficit has ballooned
کسر بودجه به سرعت زیاد شده است.
12. their budget is bottomless
بودجه ی آنها بی پایان است.
13. a shoestring budget
بودجه ی قلیل
14. the necessary budget for the project is going to be privately funded
بودجه ی لازم برای این طرح از سوی بخش خصوصی تامین خواهد شد.
15. you must budget your time
باید وقت خودت را برنامه ریزی کنی.
16. to stretch a budget
در بودجه صرفه جویی کردن
17. to trim the budget
بودجه را زدن
18. making deep cuts in the budget
کاستن از بودجه به طور اساسی
19. savage cuts in the educational budget
کاهش های دردآور بودجه ی آموزشی
20. the government submitted next year's budget to the majles
دولت بودجه ی سال آینده را به مجلس تقدیم کرد.
21. they spend most of their budget on arms
بیشتر بودجه ی خود را خرج جنگ افزار می کنند.
22. to be on a tight budget
از نظر مالی در مضیقه بودن
23. she is the director of the budget office
او مدیر اداره ی بودجه است.
24. he is not authorized to spend the budget as he pleases
او حق ندارد بودجه را به میل خود خرج بکند.
25. the republicans want to prune the welfare budget
جمهوری خواهان می خواهند بودجه امور رفاهی را کاهش دهند.
26. they ran the country on a tight budget
آنها کشور را با بودجه ی محدودی اداره کردند.
27. we must remain within the parameters of the budget
بایستی از پراسنجه های بودجه فراتر نرویم.
28. we are trying to slice a little fat off the budget
ما داریم سعی می کنیم کمی از زوائد بودجه را بزنیم.
29. The defence budget was still growing.
[ترجمه ترگمان]بودجه دفاعی هنوز در حال افزایش بود
[ترجمه گوگل]بودجه دفاع هنوز در حال رشد بود
30. The work was finished on time and within budget .
[ترجمه ترگمان]کار در زمان و در چارچوب بودجه به پایان رسید
[ترجمه گوگل]این کار در زمان و در بودجه انجام شد