کلمه جو
صفحه اصلی

affidavit


معنی : شهادت نامه، استشهاد، گواهی نامه، سوگندنامه
معانی دیگر : (حقوق) سوگندنامه، اقرارنامه، affidavy : سوگندنامه

انگلیسی به فارسی

(حقوق) اظهارنامه (به قید سوگند)، سوگندنامه، گواهینامه، شهادت‌نامه، استشهاد


تأییدیه، استشهاد، گواهی نامه، سوگندنامه، شهادت نامه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a written statement that is sworn in the presence of an authorized official to be true, used as legal evidence.
مشابه: allegation, deposition, testimonial

- The lawyer presented two affidavits to the judge as evidence of the defendant's innocence.
[ترجمه ترگمان] وکیل به عنوان مدرک بی گناهی متهم را به قاضی ارائه کرد
[ترجمه گوگل] وکیل به عنوان مدرک بی گناهی متهم به دو مورد به قاضی ارائه شده است

• written statement made under oath, sworn statement
an affidavit is a written statement which you swear is true and which may be used as evidence in a court of law.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] قسم نامه
[حقوق] سوگند نامه، شهادت نامه

مترادف و متضاد

شهادت نامه (اسم)
acknowledgment, affidavit, certificate

استشهاد (اسم)
affidavit

گواهی نامه (اسم)
affidavit, certificate, testimonial, credential, diploma

سوگندنامه (اسم)
affidavit, oath

written legal declaration


Synonyms: affirmation, oath, sworn statement, testimony


جملات نمونه

1. I gave an affidavit to the judge about the accident I witnessed.
[ترجمه ترگمان]به قاضی درباره حادثه ای که من شاهد آن بودم، اعتراف کردم
[ترجمه گوگل]من به قاضی در مورد حادثه ای که شاهدش هستم دادم

2. A former employee of the defendants swore an affidavit relating to his claim against the defendants for wrongful dismissal.
[ترجمه ترگمان]یکی از کارمندان سابق متهمان، در رابطه با ادعای خود علیه متهمان اخراج غیرقانونی، سوگند یاد کرد
[ترجمه گوگل]یک کارمند سابق متهمین متهم به ادعای وی مبنی بر اخراج غیرقانونی متهم کرد

3. According to his affidavit, Angela admitted to him that she had started using cocaine in April 199
[ترجمه ترگمان]طبق گزارش او، آنجلا اعتراف کرد که در ماه آوریل ۱۹۹ مورد استفاده از کوکائین را آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]با توجه به استشهاد خود، آنجلا بستری او را که او با استفاده از کوکائین در آوریل 199 آغاز شده بود

4. An exparte application is made, supported by an affidavit.
[ترجمه ترگمان]یک درخواست exparte ساخته شده، که توسط یک گواه تایید شده است
[ترجمه گوگل]یک برنامه کاربردی عجیب و غریب ساخته شده است که با تاییدیه تایید شده است

5. A federal affidavit links Warren with schemes to purchase 500, 000 rounds of ammunition.
[ترجمه ترگمان]یک مامور فدرال وارن را با طرح هایی برای خرید ۵۰۰ هزار دور مهمات مرتبط می داند
[ترجمه گوگل]یک وکیل فدرال وارن با طرح هایی برای خرید 500 و 000 تسلیحات مهمات پیوند می دهد

6. Later, he swore out an affidavit admitting his own mistake and praising the accuracy of the timekeeper.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، اقرار کرد که اقرار به اشتباه خودش و ستایش از صحت حضور متصدی حضور و غیاب، اقرار کرده است
[ترجمه گوگل]بعدها، او ادعا کرد که اشتباه خود را پذیرفته و ستایشگر زمانبندی را ستایش می کند

7. Counsel further contended that on the affidavit evidence the debtor has an arguable claim that the solicitors were negligent in two respects.
[ترجمه ترگمان]مشاور علاوه بر این ادعا کرد که در شهادت کتبی، بدهکار دارای یک ادعای قابل بحث است که وکلا در عرض دو مورد مسامحه کرده اند
[ترجمه گوگل]مشاور بیشتر ادعا کرد که بر اساس شواهد حاکی از آن است که بدهکار ادعای قابل بحث دارد که وکلا در دو مورد سهل انگاری کرده اند

8. In an affidavit, Barr said the shredded papers were merely copies of copies and that no original documents had been destroyed.
[ترجمه ترگمان]در یک گزارش، بار گفت که کاغذهای خرد شده صرفا نسخه هایی از نسخه های بودند و هیچ سند اصلی از بین نرفته بود
[ترجمه گوگل]در بیانیه ای، بار گفت که مقالات کوچک شده صرفا نسخه ای از نسخه ها بوده و اسناد اصلی آنها نابود نشده اند

9. There is also substantial affidavit evidence filed by the local authority setting out their concerns and the reasons for them.
[ترجمه ترگمان]مدارک و مدارک مربوط به مقامات محلی وجود دارد که نگرانی های خود و دلایل آن ها را مشخص می کنند
[ترجمه گوگل]شواهد و مدارک ادله ای وجود دارد که توسط مقامات محلی ارائه شده است که نگرانی ها و دلایل آنها را مشخص می کند

10. According to a probable cause affidavit, Tarver and his girlfriend began to fight over money.
[ترجمه ترگمان]با توجه به دلایل احتمالی، Tarver و دوست دخترش شروع به مبارزه با پول کردند
[ترجمه گوگل]با توجه به علت احتمالی ادعا، تاربر و دوست دخترش شروع به مبارزه با پول کردند

11. Furthermore, there was no affidavit explaining their absence.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هیچ مدرکی برای توضیح عدم حضور آن ها وجود نداشت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هیچ ادعایی وجود نداشت

12. A 200-page affidavit filed in court makes clear the alleged espionage ring extended beyond the three defendants.
[ترجمه ترگمان]یک مامور ۲۰۰ صفحه ای که در دادگاه بایگانی شد نشان داد که حلقه جاسوسی منتسب به سه متهم دیگر تمدید شده است
[ترجمه گوگل]مدارک 200 صفحه ای که در دادگاه ارائه شده است، نشان می دهد که ادعای جاسوسی ادعایی فراتر از سه متهم است

13. The employee's affidavit was already in existence and the copy when first received by the defendants was not privileged.
[ترجمه ترگمان]مدارک و مدارک کارمند در حال حاضر در حال حاضر و کپی است که اولین بار توسط متهمان دریافت شد
[ترجمه گوگل]مدارک کارکنان در حال حاضر وجود دارد و کپی زمانی که ابتدا توسط متهمین دریافت شده بود امتیاز نگرفت

14. The plaintiff's solicitor will have to go on affidavit about that, which is not an easy matter.
[ترجمه ترگمان]وکیل شاکی باید در مورد آن ادامه دهد، که موضوع ساده ای نیست
[ترجمه گوگل]وکیل شاکی بایستی درمورد این حکم ادعایی کند، که موضوع آسان نیست

15. David Kaczynski said in a sworn affidavit.
[ترجمه ترگمان]دیوید Kaczynski در یک قسم یاد شده گفت
[ترجمه گوگل]دیوید کاچینسکی در یک ادای احترام به قید وثیقه گفت:

پیشنهاد کاربران

اظهارنامه

شهادت نامه، سوگندنامه


کلمات دیگر: