کلمه جو
صفحه اصلی

woodland


معنی : درختستان، جنگل، زمین جنگلی
معانی دیگر : جنگلی، جنگل زی، بیشه زی، سرزمین جنگلی، سرزمین پردرخت، بیشه زار

انگلیسی به فارسی

جنگل، زمین جنگلی، درختستان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: land covered with woods; forest.
مشابه: forest
صفت ( adjective )
مشتقات: woodlander (n.)
• : تعریف: of, pertaining to, located, or living in the woods.

- a woodland path
[ترجمه ترگمان] یه مسیر جنگلی
[ترجمه گوگل] یک مسیر جنگل

• forest, forested area
pertaining to or inhabiting the forest or woods
woodland is land covered with trees.

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] زمین های تولید چوب،زمین های با گونه های چوبی

مترادف و متضاد

درختستان (اسم)
wood, tope, grove, glade, bosquet, bosket, woodland, brake, shaw

جنگل (اسم)
forest, wood, woodland, jungle, timberland, silviculture, greenwood, sylviculture, weald

زمین جنگلی (اسم)
woodland

جملات نمونه

1. woodland creatures
موجودات جنگلی

2. stretches of woodland dotted with lakes
گستره هایی از جنگل دارای دریاچه های زیاد

3. If the woodland is left alone, it will regenerate itself in a few years.
[ترجمه ترگمان]اگر جنگل تنها مانده باشد، در عرض چند سال خود را دوباره بازسازی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر جنگل به تنهایی باقی بماند، چند سالی است که خود را دوباره بازسازی می کند

4. The trail wends its way through leafy woodland and sunny meadows.
[ترجمه ترگمان]جاده از میان درختان جنگلی و چمن زار آفتابی به راه خود ادامه می داد
[ترجمه گوگل]دنباله راه خود را از طریق جنگل های برگ و صخره های آفتابی می گذارد

5. The birds are equally at home in a woodland or riverside environment.
[ترجمه ترگمان]این پرندگان به طور مساوی در یک محیط جنگلی یا در کنار رودخانه قرار دارند
[ترجمه گوگل]پرندگان به طور مساوی در یک محیط جنگل یا رودخانه قرار دارند

6. The house is surrounded by vast tracts of woodland.
[ترجمه ترگمان]خانه پر از tracts وسیع جنگل است
[ترجمه گوگل]خانه توسط مجموعه گسترده ای از جنگل احاطه شده است

7. On Wednesday we cleared a beach and woodland of litter.
[ترجمه ترگمان]روز چهارشنبه یک ساحل و جنگلی از زباله را تمیز کردیم
[ترجمه گوگل]در روز چهارشنبه ما یک ساحل و جنگلی از بستر را پاک کردیم

8. The Woodland Trust is dedicated to preserving our native woodland.
[ترجمه ترگمان]وودلند تراست به حفظ سرزمین بومی خود اختصاص دارد
[ترجمه گوگل]Trust وودلند اختصاص داده شده به حفاظت از جنگل بومی ما است

9. She drank in the beauty of the woodland scene.
[ترجمه ترگمان] اون توی زیبایی سرزمین جنگلی مشروب خورد
[ترجمه گوگل]او در زیبایی صحنه جنگل نوشید

10. The plant grows abundantly in woodland.
[ترجمه ترگمان]گیاه به طور فراوان در جنگل رشد می کند
[ترجمه گوگل]این گیاه به طور گسترده در جنگل ها رشد می کند

11. The woodland was razed by fire.
[ترجمه ترگمان]جنگل با آتش ویران شد
[ترجمه گوگل]جنگل توسط آتش سوزانده شد

12. Woodland creatures such as foxes and owls are increasingly common in towns.
[ترجمه ترگمان]وودلند مانند روباه و جغد به طور فزاینده ای در شهرها رایج هستند
[ترجمه گوگل]موجودات جنگل مانند روباه و جغدها در شهرها به طور فزاینده ای رایج هستند

13. The dewy woodland was solitary and still.
[ترجمه ترگمان]جنگل شبنم زده خلوت و بی حرکت بود
[ترجمه گوگل]جنگل وحشی انفرادی بود

14. The remaining block of woodland is cut down to ground level.
[ترجمه ترگمان]بقیه قطعات جنگل، به سطح زمین کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]بلوک باقی مانده از جنگل به سطح زمین کاهش می یابد

15. Most of the woodland has now been burnt up.
[ترجمه ترگمان]بیشتر جنگل در حال سوختن است
[ترجمه گوگل]اکثر جنگل ها اکنون سوزانده شده اند

woodland creatures

موجودات جنگلی


پیشنهاد کاربران

مناطق جنگلی

جنگل ( ی )

– an inaccessible woodland site
– The house is surrounded by vast tracts of woodland
– Some very rare and special plants grow in these woodlands


کلمات دیگر: