تصویب کردن، موافقت کردن (با)، ازمایش کردن، پسندکردن، رواداشتن
approved
تصویب کردن، موافقت کردن (با)، ازمایش کردن، پسندکردن، رواداشتن
انگلیسی به انگلیسی
• confirmed, endorsed, certified, authorized
an approved method or course of action is generally or officially accepted as appropriate.
someone who is approved in a particular position has been formally accepted by people in authority.
an approved method or course of action is generally or officially accepted as appropriate.
someone who is approved in a particular position has been formally accepted by people in authority.
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] تائید شده
جملات نمونه
1. the congregation approved the repair of the church's roof
اعضای کلیسا تعمیر طاق کلیسا را تصویب کردند.
2. the senate approved all of the president's nominations
سنا همه ی نامزدهای پیشنهادی از سوی رئیس جمهور را پذیرفت.
3. his appointment was approved by the board of trustees
انتصاب او مورد تایید هئیت امنا قرار گرفت.
4. the company's directors approved the new regulations
مدیران شرکت مقررات جدید را تصویب کردند.
5. his transfer was not approved
با انتقال او موافقت نشد.
6. this bill must be approved by the parliament
این لایحه باید به تصویب مجلس شورا برسد.
7. the two companies' merger was approved by the shareholders
سهامداران ادغام آن دو شرکت را تصویب کردند.
8. The conference approved a proposal for a referendum.
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس یک پیشنهاد برای یک همه پرسی را تصویب کرد
[ترجمه گوگل]این کنفرانس پیشنهاد یک رفراندوم را تصویب کرد
[ترجمه گوگل]این کنفرانس پیشنهاد یک رفراندوم را تصویب کرد
9. Parliament today approved the policy, but it has not yet become law.
[ترجمه ترگمان]پارلمان امروز این سیاست را تصویب کرد، اما هنوز به قانون تبدیل نشده است
[ترجمه گوگل]پارلمان امروز این سیاست را تصویب کرد، اما هنوز قانونی نشده است
[ترجمه گوگل]پارلمان امروز این سیاست را تصویب کرد، اما هنوز قانونی نشده است
10. After a long debate, the House of Commons approved the bill.
[ترجمه ترگمان]پس از یک بحث طولانی، مجلس عوام لایحه را تصویب کرد
[ترجمه گوگل]پس از یک بحث طولانی، مجلس عوام این لایحه را تصویب کرد
[ترجمه گوگل]پس از یک بحث طولانی، مجلس عوام این لایحه را تصویب کرد
11. After a long debate, Congress approved the proposal.
[ترجمه ترگمان]بعد از یک بحث طولانی، کنگره این پیشنهاد را تصویب کرد
[ترجمه گوگل]پس از یک بحث طولانی، کنگره این پیشنهاد را تصویب کرد
[ترجمه گوگل]پس از یک بحث طولانی، کنگره این پیشنهاد را تصویب کرد
12. I asked him if he approved of our plan, but he was noncommittal.
[ترجمه ترگمان]از او پرسیدم که آیا نقشه ما را قبول کرده است یا نه، اما او رد شده بود
[ترجمه گوگل]من از او خواسته بودم که او از برنامه ما تصویب کند اما او غیرقابل قبول بود
[ترجمه گوگل]من از او خواسته بودم که او از برنامه ما تصویب کند اما او غیرقابل قبول بود
13. The Government has approved the budget.
[ترجمه ترگمان]دولت بودجه را تصویب کرده است
[ترجمه گوگل]دولت بودجه را تأیید کرده است
[ترجمه گوگل]دولت بودجه را تأیید کرده است
14. The plan was approved without qualification.
[ترجمه ترگمان]این طرح بدون صلاحیت مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این طرح بدون صلاحیت تایید شد
[ترجمه گوگل]این طرح بدون صلاحیت تایید شد
15. His appointment has not been formally approved yet.
[ترجمه ترگمان]انتصاب او هنوز رسما تایید نشده است
[ترجمه گوگل]قرار ملاقات او هنوز رسما تایید نشده است
[ترجمه گوگل]قرار ملاقات او هنوز رسما تایید نشده است
16. In October Parliament approved a revision of the budget.
[ترجمه ترگمان]پارلمان در ماه اکتبر بازنگری در بودجه را تصویب کرد
[ترجمه گوگل]در ماه اکتبر مجلس تصویب بودجه را تصویب کرد
[ترجمه گوگل]در ماه اکتبر مجلس تصویب بودجه را تصویب کرد
پیشنهاد کاربران
تأیید شده
مورد تایید
محبوب
محبوب، دوس داشتنی
دارای مجوز
مصوب/ مورد تایید
تصویب شدت
کلمات دیگر: