کلمه جو
صفحه اصلی

down payment


معنی : پیش قسط
معانی دیگر : پیش پرداخت

انگلیسی به فارسی

پیش‌پرداخت، پیش‌قسط


پرداخت اولیه، پیش قسط


انگلیسی به انگلیسی

• advance payment
a down payment is a sum of money that you pay when you first buy something using a credit arrangement or when you are paying for something by instalments. the down payment is a percentage of its total cost.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] پیش قسط (پیش پرداخت)
[حقوق] پیش پرداخت

مترادف و متضاد

پیش قسط (اسم)
advance, prepayment, down payment, cash down, handsel

جملات نمونه

1. Consider the bad times as down payment for the good times. Hang in there.
[ترجمه ترگمان] اون دوران بد رو به عنوان دست مزد خوب در نظر بگیر صبر کن ببینم
[ترجمه گوگل]زمان های بد را به عنوان پیش پرداخت برای زمان های خوب در نظر بگیرید در آنجا بمانید

2. We've almost got enough money to make a down payment on a house.
[ترجمه ترگمان]ما تقریبا به اندازه کافی پول داریم که پیش پرداخت یک خانه را پرداخت کنیم
[ترجمه گوگل]تقریبا پول کافی برای پرداخت یک خانه به خانه داریم

3. Pay me 50 as a down payment.
[ترجمه احسان] به من 50دلار پول بده به عنوان پیش پرداخت
[ترجمه ترگمان]به من ۵۰ دلار پول بده
[ترجمه گوگل]من 50 را به عنوان یک پیش پرداخت پرداخت میکنم

4. I've made/put a down payment on a new TV and video.
[ترجمه ترگمان]من یک پرداخت پایین تر از یک تلویزیون و فیلم جدید انجام دادم
[ترجمه گوگل]من پرداخت کرده ام / پرداخت یک تلویزیون و ویدیو جدید

5. Lenders typically require a higher down payment and may charge other fees.
[ترجمه ترگمان]قرض دهنده ها معمولا به پرداخت پایین تر نیاز دارند و ممکن است هزینه های دیگر را شارژ کنند
[ترجمه گوگل]وام دهندگان معمولا نیاز به پرداخت بیشتر و ممکن است هزینه های دیگر را بپردازند

6. Lessees also find that the down payment on a purchased asset is much higher than the deposit required on a lease.
[ترجمه ترگمان]lessees همچنین متوجه می شوند که پیش پرداخت در یک دارایی خریداری شده بسیار بالاتر از حساب سپرده مورد نیاز برای اجاره است
[ترجمه گوگل]Lessees نیز دریافت که پرداخت اولیه در یک دارایی خریداری شده بسیار بالاتر از سپرده مورد نیاز در اجاره نامه است

7. Celeste asked for the money as a down payment on an old farmhouse.
[ترجمه ترگمان]سلست درخواست پول کرد تا پول یک خانه روستایی قدیمی را بپردازد
[ترجمه گوگل]سلست درخواست پول را به عنوان یک پیش پرداخت در یک مزرعه قدیمی داد

8. You have to pay a 25 % down payment for the house first.
[ترجمه ترگمان]شما باید ۲۵ درصد پیش پرداخت را برای اولین بار پرداخت کنید
[ترجمه گوگل]شما باید ابتدا 25٪ تخفیف برای خانه پرداخت کنید

9. If you're borrowing money for the down payment, provide a copy of the entire loan agreement.
[ترجمه ترگمان]اگر پول قرض می گیرید، یک کپی از کل توافق نامه وام را ارائه کنید
[ترجمه گوگل]اگر پول را برای پرداخت اولیه قرض می گیرید، یک نسخه از کل قرارداد وام را تهیه کنید

10. My budget included an historic down payment on reform, and we'll work with Congress to fully cover the costs through rigorous spending reductions and appropriate additional revenues.
[ترجمه ترگمان]بودجه من شامل یک پیش پرداخت تاریخی برای اصلاحات بود، و ما با کنگره کار خواهیم کرد تا به طور کامل هزینه ها را از طریق کاهش شدید هزینه ها و درآمده ای بودجه ای مناسب پوشش دهیم
[ترجمه گوگل]بودجه من شامل پیش پرداخت تاریخی برای اصلاحات بود و ما با کنگره همکاری می کنیم تا هزینه های کامل را از طریق کاهش شدت هزینه ها و درآمد های اضافی مناسب تامین کنیم

11. Tina made a big down payment on her first car today.
[ترجمه ترگمان]تینا امروز در اولین اتومبیل خود مبلغ هنگفتی را پرداخت کرد
[ترجمه گوگل]تینا امروز اولین ماشین خود را پرداخت کرد

12. You can save the down payment in three years.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید پرداخت را ظرف سه سال پس انداز کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید پرداخت اولیه را در سه سال صرفه جویی کنید

13. Additionally the bank has to charge 20 % down payment.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این بانک باید ۲۰ درصد پیش پرداخت را بپردازد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بانک باید 20٪ تخفیف را بپردازد

14. Buyers must make at least a 50% down payment on a second home, even if it is their first mortgage.
[ترجمه ترگمان]خریداران باید حداقل ۵۰ درصد پیش پرداخت در خانه دوم را داشته باشند، حتی اگر اولین قسط مسکن آن ها باشد
[ترجمه گوگل]خریداران باید حداقل یک تخفیف 50٪ در یک خانه دوم را حتی اگر اولین وام مسکن آنها باشد

15. The real estate broker required 10 % down payment for buying this house.
[ترجمه ترگمان]دلال معاملات ملکی به ۱۰ % پیش پرداخت خرید این خانه نیاز داشت
[ترجمه گوگل]کارگزار املاک و مستغلات 10٪ تخفیف برای خرید این خانه نیاز داشت

پیشنهاد کاربران

بیعانه، پیش پرداخت!
A down payment of 50000 dollars should cover the costs
یک بیعانه پنجاه هزار دلاری باید هزینه ها را پوشش دهد.

قسط عقب افتاده

پیش قسط، پیش پرداخت

پیش پرداخت برای خرید ( مسکن و. . . )

an initial payment on a big puschase


کلمات دیگر: