کلمه جو
صفحه اصلی

due process


(حقوق) مراحل قانونی، مراحل تشریفات قانونی

انگلیسی به انگلیسی

• legal procedures that are the basic rights of every citizen (such as a fair trial, right to face one's accuser, etc.)
in the united states, due process or due process of law are the procedures which are established in the constitution to protect the individual's legal rights and liberties; a legal term.
due process of law also refers to the administration of justice according to established rules and principles; a legal term.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] فرآیند دموکراتیک استانداردگذاری
[حقوق] رعایت تشریفات قانونی

جملات نمونه

1. Again, equal protection and due process concerns are evident.
[ترجمه ترگمان]دوباره، حفاظت برابر و نگرانی های ناشی از فرآیند مشهود هستند
[ترجمه گوگل]باز هم، نگرانی های محافظه کارانه و حقوقی درست است

2. Without counsel, Val was forced to cancel a due process hearing, asking it be postponed until she could get representation.
[ترجمه محمد رضا شکفته] ول بدون داشتن وکیل، مجبور شد جلسه دادرسی که از الزامات حق شهروندی است کنسل شود و به زمانی موکول شود که وکیل مدافع داشته که از او دفاع کند.
[ترجمه ترگمان]بدون مشورت، وال مجبور شد جلسه دادرسی را لغو کند و درخواست کرد تا زمانی که بتواند نمایندگی را به دست آورد به تعویق بیفتد
[ترجمه گوگل]بدون وکیل، وال مجبور شد جلسه دادرسی را لغو کند و از آن زمان تا زمانی که بتواند نمایندگی را ترک کند، به تعویق افتاد

3. Neither Till nor Parker benefited from that due process thing.
[ترجمه ترگمان]نه تا Till و نه پارکر از آن چیز به خاطر روند دادرسی بهره مند نشدند
[ترجمه گوگل]نه Till و نه Parker از این پروسه مربوط به پرونده بهره مند شد

4. The first was due process in procedure, and the general limitation of official discretion within the criminal justice system.
[ترجمه ترگمان]اولی فرآیند مربوط به فرآیند و محدودیت عمومی تفکیک رسمی در سیستم قضایی جنایی است
[ترجمه گوگل]اولین پروسه در روند رسیدگی و محدودیت عمومی اختیار رسمی در سیستم عدالت کیفری بود

5. One rationale emphasises the connection between procedural due process and the substantive justice of the final outcome.
[ترجمه ترگمان]یک منطق بر ارتباط بین روند دادرسی مرحله ای و عدالت حقیقی نتیجه نهایی تاکید می کند
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل اصلی ارتباط بین فرایند رسیدگی رویه ای و عدالت مادی نتیجه نهایی است

6. Much of the vagueness of the due process clause disappears when the specific prohibitions of the First become its standard.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ابهام بند مربوط به فرآیند زمانی ناپدید می شود که محدودیت های خاص استاندارد اول به استاندارد آن تبدیل شود
[ترجمه گوگل]بخش عمده ای از تقلید از قضاوت روند موثر، هنگامی که ممنوعیت های خاص اول برای آن استاندارد می شود، از بین می رود

7. He has no grounds for interfering in due process.
[ترجمه ترگمان]او هیچ دلیلی برای دخالت در روند انتخابات ندارد
[ترجمه گوگل]او هیچ زمینه ای برای دخالت در روند مناسب ندارد

8. Such total contempt for due process of law demands serious sanctions.
[ترجمه ترگمان]چنین تحقیری نسبت به روند قانونی، تحریم های جدی را می طلبد
[ترجمه گوگل]چنین تحقیرآمیزی کامل برای روند قانونی تحریمها را جدی میگیرد

9. Other courts have found due process violations because the school board was not sitting as an impartial hearing body.
[ترجمه ترگمان]دیگر دادگاه ها به دلیل نقض فرآیند دادرسی پیدا کرده اند، زیرا هیات مدیره مدرسه به عنوان یک هیات دادرسی منصفانه عمل نکرده است
[ترجمه گوگل]دادگاه های دیگر مجازات های مربوط به رسیدگی را در بر داشت، زیرا هیئت مدرسه به عنوان یک دستگاه شنوایی بی طرف نشسته بود

10. An outrageous violation of due process required even more severe sanction.
[ترجمه ترگمان]تخطی ظالمانه از فرآیند لازم، مستلزم تصویب شدیدتر است
[ترجمه گوگل]نقض فاحشی در روند رسیدگی، مجازات شدیدتری را اعمال کرد

11. Vigilantes ignore due process of law and enact their own form of perceived justice.
[ترجمه ترگمان]Vigilantes روند دادرسی را نادیده می گیرند و شکل خود را از عدالت درک می کنند
[ترجمه گوگل]ویجلانت ها از روند قانونی قانون چشم پوشی می کنند و فرم خود را از عدالت درک می کنند

12. Traditionally, the interests protected by the due process clauses were defined quite narrowly.
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، منافع حفاظت شده توسط بنده ای مربوط به فرآیند به طور کامل تعریف شده اند
[ترجمه گوگل]به طور سنتی، منافع محافظت شده توسط مقررات دادرسی به درستی تعریف شد

13. The concept of due process is rooted in English common law.
[ترجمه ترگمان]مفهوم روند دادرسی ریشه در قانون مشترک انگلیسی دارد
[ترجمه گوگل]مفهوم فرآیند حقوقی به قانون مشترک انگلیسی ریشه دارد

14. Anger at what has been perpetrated and an insistence on due process are the essential combination in dealing with war crimes.
[ترجمه ترگمان]خشم نسبت به آنچه انجام شده است و پافشاری بر روند دادرسی، ترکیب اساسی در مقابله با جنایات جنگی است
[ترجمه گوگل]خشونت در آنچه انجام شده است و اصرار بر روند قضائی، ترکیب اصلی در برخورد با جنایات جنگی است

پیشنهاد کاربران

الزامات حقوقی

رعایت تشریفات قانونی دادرسی

رویه عادلانه

ضمانت حق شهروندی

فرآیند دادرسی منصفانه

تشریفات قانونی عادلانه


کلمات دیگر: