کلمه جو
صفحه اصلی

applicant


معنی : طالب، متقاضی، داوطلب، درخواستگر، تقاضا کننده
معانی دیگر : درخواست دهنده، کارجو، کارخواه

انگلیسی به فارسی

درخواست‌دهنده، تقاضا‌کننده، طالب، داوطلب، متقاضی، درخواست‌گر


درخواست کننده، متقاضی، داوطلب، درخواستگر، تقاضا کننده، طالب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who applies for something such as a job, college admission, or financial aid.
مترادف: candidate
مشابه: aspirant, petitioner, postulant, suitor, suppliant, supplicant

• person who applies (for a position, job, etc.)
an applicant for a job or a place at a college is someone who formally asks to be given the job or the place.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] متقاضی

مترادف و متضاد

طالب (اسم)
applicant, cadet

متقاضی (اسم)
demandant, applicant, asker, solicitant, suppliant

داوطلب (اسم)
applicant, volunteer, candidate, entrant

درخواستگر (اسم)
applicant

تقاضا کننده (اسم)
applicant, applier

person trying for position


Synonyms: appellant, aspirant, candidate, claimant, hopeful, inquirer, petitioner, postulant, seeker, suitor, suppliant


Antonyms: boss, manager


جملات نمونه

1. to grant a loan to an applicant
به درخواست کننده وام دادن

2. The job applicant must have good verbal skills.
[ترجمه ترگمان]متقاضی کار باید مهارت های کلامی خوبی داشته باشد
[ترجمه گوگل]متقاضی شغل باید مهارت های کلامی خوب داشته باشد

3. The applicant must file a written application to the court.
[ترجمه ترگمان]متقاضی باید درخواست کتبی را به دادگاه ارسال کند
[ترجمه گوگل]متقاضی باید یک پرونده کتبی به دادگاه ارسال کند

4. The applicant has experience in teaching and, more relevantly, in industry.
[ترجمه پ] متقاضی تجربه تدریس در مباحث صنعتی را دارد.
[ترجمه ترگمان]متقاضی در تدریس و، relevantly، در صنعت تجربه دارد
[ترجمه گوگل]متقاضی دارای تجربه در زمینه تدریس و مرتبط با صنعت است

5. Each applicant is asked to supply a portfolio of work at interview.
[ترجمه پ] از هر متقاضی، خواسته شد که نمونه کارهایش را در مصاحبه ارایه کند.
[ترجمه ترگمان]از هر متقاضی برای تامین یک پورتفولیو کار در مصاحبه درخواست شده است
[ترجمه گوگل]هر متقاضی خواسته می شود که نمونه کارها را در مصاحبه ارائه دهد

6. The applicant was so choked with excitement at the acceptance notification that he could hardly bring out a goodbye.
[ترجمه ترگمان]متقاضی به قدری از هیجان در اعلامیه پذیرش خفه شده بود که به سختی می توانست از او خداحافظی کند
[ترجمه گوگل]متقاضی با هیجان در اعلامیه پذیرش خلع سلاح شد که به سختی می توانست خداحافظی کند

7. The successful applicant for the position will be a well-motivated self-starter who has excellent communication skills.
[ترجمه ترگمان]متقاضی موفق برای این پست یک خود مستقل با انگیزه خوب خواهد بود که مهارت های ارتباطی عالی دارد
[ترجمه گوگل]متقاضی موفق در این موقعیت، یک استاد مبتکر به خوبی است که دارای مهارت های ارتباطی عالی است

8. Not every applicant had a degree.
[ترجمه ترگمان]هیچ متقاضی دیگه ای نداره
[ترجمه گوگل]نه هر متقاضی مدرک تحصیلی داشت

9. He looked the applicant up and down.
[ترجمه ترگمان]به دنبال applicant می گشت
[ترجمه گوگل]او متقاضی را بالا و پایین نگاه کرد

10. The committee say they will consider/judge each applicant on his or her own merits.
[ترجمه ترگمان]این کمیته می گوید که هر متقاضی را براساس شایستگی خود مورد بررسی قرار خواهند داد
[ترجمه گوگل]کمیته می گوید که هر متقاضی را بر اساس شایستگی خود در نظر می گیرد / قضاوت می کند

11. The successful applicant will have excellent interpersonal skills.
[ترجمه ترگمان]متقاضی موفق مهارت های بین فردی بسیار عالی خواهد داشت
[ترجمه گوگل]متقاضی موفق مهارت های بین فردی عالی خواهد داشت

12. The successful applicant for this job must be able to multitask.
[ترجمه ترگمان]متقاضی موفق برای این شغل باید بتواند چندین کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]متقاضی موفق برای این کار باید بتواند چند کار انجام دهد

13. He was the hundredth applicant for the job.
[ترجمه aynaz.z] او متقاضی صدم برای کار بود
[ترجمه ترگمان]او the متقاضی برای این شغل بود
[ترجمه گوگل]او متقاضی صمیمی برای شغل بود

14. The successful applicant will have experience in project management.
[ترجمه ترگمان]متقاضی موفق در مدیریت پروژه تجربه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]متقاضی موفق در مدیریت پروژه تجربه خواهد داشت

This job had many applicants.

این شغل متقاضیان زیادی داشت.


پیشنهاد کاربران

خواهان

متقاضی

کاندیدا

داوطلب


کلمات دیگر: