مبنای نقدی
cash basis
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• commercial transactions involving only cash (as opposed to credit)
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] مبنا یا روش نقدی
[ریاضیات] سیستم حسابداری نقدی، روش نقدی
[ریاضیات] سیستم حسابداری نقدی، روش نقدی
جملات نمونه
1. Since these appropriation accounts are on the cash basis, accounting standards would hardly seem relevant.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این حساب ها به صورت نقدی هستند، استانداردهای حسابداری به سختی مرتبط به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه این حسابهای اختصاصی بر مبنای نقدی است، استانداردهای حسابداری به سختی به نظر میرسد
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه این حسابهای اختصاصی بر مبنای نقدی است، استانداردهای حسابداری به سختی به نظر میرسد
2. The cash basis of accounting does not give a good picture of profitability because it fails to match revenue and related expenses and therefore does not lead to a logical measurement of income.
[ترجمه ترگمان]اساس نقدی حسابداری یک تصویر خوب از سود آوری به دست نمی دهد، چرا که نمی تواند با درآمد و هزینه های مربوطه انطباق داشته باشد و بنابراین منجر به اندازه گیری منطقی درآمد نمی شود
[ترجمه گوگل]مبنای نقدی حسابداری یک تصویر خوب از سودآوری را نمی دهد، زیرا نمی تواند درآمد و هزینه های مرتبط را مطابقت دهد و بنابراین منجر به اندازه گیری منطقی درآمد نمی شود
[ترجمه گوگل]مبنای نقدی حسابداری یک تصویر خوب از سودآوری را نمی دهد، زیرا نمی تواند درآمد و هزینه های مرتبط را مطابقت دهد و بنابراین منجر به اندازه گیری منطقی درآمد نمی شود
3. Since the founding, our government cash basis of accounting has been the basis for the confirmation.
[ترجمه ترگمان]از زمان تاسیس، اساس نقدی دولت ما اساس این تایید بوده است
[ترجمه گوگل]از زمان تأسیس، پول نقد دولت ما از حسابداری پایه ای برای تایید بوده است
[ترجمه گوگل]از زمان تأسیس، پول نقد دولت ما از حسابداری پایه ای برای تایید بوده است
4. The statement of cash flows is a cash basis.
[ترجمه ترگمان]اظهارات وجوه نقد، نقدی نقدی است
[ترجمه گوگل]بیانیه جریان های نقدی به صورت نقدی است
[ترجمه گوگل]بیانیه جریان های نقدی به صورت نقدی است
5. The accrual basis differs significantly from cash basis of accounting.
[ترجمه ترگمان]پایه تعهدی به طور قابل توجهی از مبنای نقدی حسابداری متفاوت است
[ترجمه گوگل]مبنای تعهدی به طور قابل توجهی از مبنای نقدی حسابداری متفاوت است
[ترجمه گوگل]مبنای تعهدی به طور قابل توجهی از مبنای نقدی حسابداری متفاوت است
6. Than overall carrying out accounting on the cash basis, overall carrying out accounting on the accrual basis do more superpower.
[ترجمه ترگمان]بیش از کلی که حسابداری را براساس وجوه نقدی انجام می دهد، کلی که حسابداری بر پایه تعهدی را انجام می دهد، یک ابر قدرت بیشتر را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]به طور کلی انجام حسابداری بر پایه نقدی، به طور کلی انجام حسابداری بر اساس تعهد، ابرقدرت بیشتری را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]به طور کلی انجام حسابداری بر پایه نقدی، به طور کلی انجام حسابداری بر اساس تعهد، ابرقدرت بیشتری را انجام می دهد
7. Both the accrual basis and the cash basis are two basic methods of the accounting affirmance.
[ترجمه ترگمان]هر دو اساس تعهدی و اساس نقدی دو روش اصلی of حسابداری هستند
[ترجمه گوگل]هر دو مبنای تعهدی و مبانی نقدی، دو روش اساسی حسابداری هستند
[ترجمه گوگل]هر دو مبنای تعهدی و مبانی نقدی، دو روش اساسی حسابداری هستند
8. Under the cash basis of accounting most receipts of money are revenues and most expenditures of money are expenses.
[ترجمه ترگمان]تحت عنوان نقدی حسابداری، درآمده ای بودجه ای، درآمدها و مخارج بسیار زیادی از هزینه ها هستند
[ترجمه گوگل]بر پایه پول نقد حسابداری بیشترین درآمد حاصل از درآمد و بیشتر هزینه های پول هزینه می شود
[ترجمه گوگل]بر پایه پول نقد حسابداری بیشترین درآمد حاصل از درآمد و بیشتر هزینه های پول هزینه می شود
9. Understand how accrual accounting differs from a cash basis.
[ترجمه ترگمان]درک کنید که چگونه حسابداری تعهدی به صورت نقدی تفاوت دارد
[ترجمه گوگل]درک چگونگی حسابداری تعهدی از یک مبنای نقدی متفاوت است
[ترجمه گوگل]درک چگونگی حسابداری تعهدی از یک مبنای نقدی متفاوت است
10. The Manual was essentially concerned with prescribing the classification of revenue spending and capital spending, implicitly on the cash basis.
[ترجمه ترگمان]این کتابچه اساسا برای تجویز طبقه بندی مخارج درآمد و هزینه سرمایه، به طور ضمنی بر مبنای نقدی، نگران بود
[ترجمه گوگل]این کتاب اساسا مربوط به تخصیص طبقه بندی هزینه های درآمد و مخارج سرمایه بود، بطور ضمنی به صورت نقدی
[ترجمه گوگل]این کتاب اساسا مربوط به تخصیص طبقه بندی هزینه های درآمد و مخارج سرمایه بود، بطور ضمنی به صورت نقدی
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
12. The black economy refers to those unrecorded economic transactions conducted on a cash basis with a view to illegal evasion of tax.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد سیاه به آن معاملات اقتصادی که به صورت نقدی انجام شده و به صورت نقدی و با توجه به فرار غیرقانونی از مالیات صورت می گیرد، اشاره می کند
[ترجمه گوگل]اقتصاد سیاه به این معامله های اقتصادی ثبت نشده که به صورت نقدی صورت می گیرد با توجه به فرار مالیاتی غیر قانونی اشاره دارد
[ترجمه گوگل]اقتصاد سیاه به این معامله های اقتصادی ثبت نشده که به صورت نقدی صورت می گیرد با توجه به فرار مالیاتی غیر قانونی اشاره دارد
13. Cars seem to be the most difficult thing to purchase on a cash basis.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد اتومبیل ها مهم ترین چیز برای خرید نقدی هستند
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد ماشینها به سختی میتوانند به صورت نقدی خریداری کنند
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد ماشینها به سختی میتوانند به صورت نقدی خریداری کنند
14. There are two widely used bases of accounting: the accrual basis and the cash basis.
[ترجمه ترگمان]دو مبنای مورد استفاده گسترده حسابداری وجود دارد: پایه تعهدی و مبنای نقدی
[ترجمه گوگل]دو مبنای حسابداری مبتنی بر تعهدات و مبانی نقدی وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو مبنای حسابداری مبتنی بر تعهدات و مبانی نقدی وجود دارد
15. There is another basis of accounting referred as the cash basis.
[ترجمه ترگمان]پایه دیگری از حسابداری به عنوان مبنای نقدی وجود دارد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از مبانی حسابداری به عنوان مبنای نقدی وجود دارد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از مبانی حسابداری به عنوان مبنای نقدی وجود دارد
کلمات دیگر: