معنی : تلفات
casualties
معنی : تلفات
انگلیسی به انگلیسی
• people killed or injured in war or in disasters, losses
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] خسارت ناشی از سوانح طبیعی (تلفات)
مترادف و متضاد
تلفات (اسم)
casualties, losses, fatality, victims
جملات نمونه
1. civilian casualties were heavy
تلفات غیرنظامیان سنگین بود.
2. immense casualties
تلفات بسیار سنگین
3. our casualties were heavy
تلفات ما سنگین بود.
4. we inflicted heavy casualties on the enemy
ما تلفات زیادی به دشمن وارد آوردیم.
5. we suffered zero casualties
هیچ تلفاتی متحمل نشدیم.
6. the airplane crash caused heavy casualties
سقوط هواپیما موجب تلفات سنگینی شد.
7. losses from fire, storm, and other casualties
خسارات ناشی از آتش سوزی و توفان و حوادث دیگر
8. we read the list of the casualties with trepidation
با ترس و لرز فهرست تلفات را خواندیم.
9. american soldiers bore the brunt of the casualties in the battle of the bulge
سربازان امریکایی بخش عمده ی تلفات نبرد بالج را متحمل شدند.
10. the cave-in of the mine caused heavy casualties
فروریزی معدن تلفات سنگینی به بار آورد.
11. The train was derailed but there were no casualties, police said.
[ترجمه ترگمان]پلیس گفت که این قطار از خط خارج شده اما هیچ تلفاتی نداشته است
[ترجمه گوگل]پلیس گفت که قطار سرنگون شد اما تلفات نداشت
[ترجمه گوگل]پلیس گفت که قطار سرنگون شد اما تلفات نداشت
12. Medics were bringing casualties to the first-aid post.
[ترجمه ترگمان]امدادگران زخمی ها را به ایست کمک های اولیه منتقل کردند
[ترجمه گوگل]پزشکان به کمک های اولیه کمک می کنند
[ترجمه گوگل]پزشکان به کمک های اولیه کمک می کنند
13. The enemy forces suffered heavy casualties by their own admission.
[ترجمه ترگمان]نیروهای دشمن با پذیرش خود متحمل تلفات سنگینی شدند
[ترجمه گوگل]نیروهای دشمن با پذیرش خود از تلفات شدید رنج می برند
[ترجمه گوگل]نیروهای دشمن با پذیرش خود از تلفات شدید رنج می برند
14. Fiat has been one of the greatest casualties of the recession.
[ترجمه ترگمان]فیات یکی از بزرگ ترین تلفات رکود بوده است
[ترجمه گوگل]فیات یکی از بزرگترین تلفات رکود اقتصادی بوده است
[ترجمه گوگل]فیات یکی از بزرگترین تلفات رکود اقتصادی بوده است
15. Limiting casualties is important for public relations.
[ترجمه ترگمان]محدودسازی شدید تلفات برای روابط عمومی اهمیت دارد
[ترجمه گوگل]محدود کردن تلفات برای روابط عمومی مهم است
[ترجمه گوگل]محدود کردن تلفات برای روابط عمومی مهم است
16. Casualties had to be brought to hospital by air.
[ترجمه ترگمان]تلفات باید توسط هوا به بیمارستان منتقل بشه
[ترجمه گوگل]تلفات باید به هواپیما به بیمارستان منتقل شود
[ترجمه گوگل]تلفات باید به هواپیما به بیمارستان منتقل شود
پیشنهاد کاربران
تلفات
خسارت
خسارات
قربانی
کلمات دیگر: