کلمه جو
صفحه اصلی

discounted

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] تنزیل

جملات نمونه

1. he discounted seventy-five percent of the office gossip
او هفتاد و پنج درصد شایعات اداره را باور نداشت.

2. our prices have been discounted drastically
تخفیف قابل ملاحظه ای در قیمت کالاهای ما منظور شده است.

3. the liberals' opposition had already been discounted
مخالفت لیبرال ها از پیش محاسبه شده بود.

پیشنهاد کاربران

مجانب و رایگان

اهمیت ندادن به فردی
ادم حساب نکردن

اهمیت ندادن جدی نگرفتن باور نکردن

تخفیف داده شده، به قول امروزیا " off خورده"

ارزش فعلی جریان های نقدی آتی

جزئی

به معنای نادیده گرفتن

Adjective :
دارای تخفیف شده
تخفیف خورده
تخفیف گرفته

در هر جمله میتواند معنانی متفاوتی مانند نادیده گرفتن ، جزئی ، تایید نکردن ، تخفیف ، کاستن ، نزول و یا غیره داشت باشد.
برای مثال: cannot be fully discounted؛ نمی توان به طور کامل تایید کرد.

دارای تخفیف
Twenty discounted subscription left. be faster
بیست تا ساکسکرایب آف خورده ی دیگه باقی مونده. سریع باشید


کلمات دیگر: