1. comparative degree and superlative degree
صفت تفضیلی و صفت عالی
2. comparative linguistics
زبان شناسی تطبیقی
3. a comparative success
موفقیت نسبی
4. Blessedness is of comparative degree,you will feel it with more ease when there is something under you.
[ترجمه ترگمان]زمانی که چیزی زیر شما وجود دارد آن را با آسودگی بیشتری احساس خواهید کرد
[ترجمه گوگل]خوشبختی از لحاظ تطبیقی است، وقتی که چیزی تحت عنوان شما وجود دارد، احساس راحتی بیشتری خواهید داشت
5. The task was accomplished with comparative ease.
[ترجمه ترگمان]کار با راحتی نسبی انجام شد
[ترجمه گوگل]این کار با سهولت مقایسه انجام شد
6. Let's make a comparative study of the two languages.
[ترجمه ترگمان]بیایید مطالعه تطبیقی دو زبان را انجام دهیم
[ترجمه گوگل]بیایید مطالعه تطبیقی دو زبان را انجام دهیم
7. To illustrate my point I have done a comparative analysis.
[ترجمه ترگمان]برای نشان دادن اینکه من یک تحلیل مقایسه ای انجام داده ام
[ترجمه گوگل]برای نشان دادن نقطه من، من یک تحلیل تطبیقی را انجام داده ام
8. The company is a comparative newcomer to the software market .
[ترجمه ترگمان]شرکت یک تازه وارد تطبیقی در بازار نرم افزار است
[ترجمه گوگل]این شرکت تازه وارد نسبت به بازار نرم افزاری است
9. She escaped to the comparative serenity of the kitchen.
[ترجمه ترگمان]با آرامش نسبی آشپزخانه فرار کرد
[ترجمه گوگل]او به آرامش نسبتا آشپزخانه فرار کرد
10. She didn't want to leave the comparative safety of the shelter.
[ترجمه ترگمان]او نمی خواست سلامت نسبی پناه گاه را ترک کند
[ترجمه گوگل]او نمی خواست ایمنی نسبی پناهگاه را ترک کند
11. She soon regretted what she'd done. In the comparative or superlative or in expressions such as as soon as possible, soon emphasizes that something is done without delay:Please reply as soon as possible.
[ترجمه ترگمان]به زودی از کاری که کرده بود پشیمان شد در حالت مقایسه ای یا superlative از این قبیل که هرچه زودتر ممکن شود، به زودی بر این نکته تاکید دارد که چیزی بدون تاخیر انجام می شود: لطفا هر چه زودتر جواب بدهید
[ترجمه گوگل]او به زودی پشیمانی از آنچه انجام داد، پشیمان شد در تطبیقی یا عالی و یا در عبارت هایی مانند در اسرع وقت، به زودی تأکید می کند که چیزی بدون تاخیر انجام می شود لطفا در اسرع وقت پاسخ دهید
12. They walk very slow. In the comparative both slower and more slowly are used:Can you speak slower/more slowly?
[ترجمه ترگمان]خیلی آهسته راه می روند در مقایسه آهسته تر و کندتر استفاده می شود: آیا شما آهسته تر \/ آهسته تر صحبت می کنید؟
[ترجمه گوگل]آنها بسیار آهسته حرکت می کنند در تطبیقی هر دو کندتر و آرام تر استفاده می شود آیا می توانید صحبت کند آهسته تر / بیشتر؟
13. 'Fatter' is the comparative of 'fat'.
[ترجمه ترگمان]fatter نسبی است
[ترجمه گوگل]'Fatter' مقایسهای از 'چربی' است
14. I enjoyed the comparative calm of his flat after the busy office.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن دفتر شلوغ، از آن آرامش نسبی که به کلی آرام بود، لذت بردم
[ترجمه گوگل]من بعد از دفتر شلوغ از آرامش نسبی خودم لذت بردم