1. entire confidence
اطمینان کامل
2. he has confidence he will win
او به برنده شدن خود اطمینان دارد.
3. in strict confidence
به طور کاملا محرمانه (یا کاملا خصوصی)
4. to have confidence in
اعتماد داشتن به
5. abuse of confidence
خیانت در امانت
6. do you have confidence in his honesty?
آیا به صداقت او اطمینان داری ؟
7. his voice oozed confidence
صدای او حاکی از اطمینان بود.
8. i have complete confidence in him
به او اعتماد کامل دارم.
9. i have every confidence in her
به او اعتماد کامل دارم.
10. jack won their confidence to sell them
جک اعتماد آنها را جلب کرد تا به آنها نارو بزند.
11. they have our confidence
ما به آنان اطمینان داریم.
12. a sudden lapse of confidence
از دست دادن ناگهانی اعتماد به نفس
13. her blue eyes shed confidence
اطمینان از چشمان آبی او می بارید.
14. his rugged countenance inspired confidence in us
چهره ی پر چروک و مصمم او به ما قوت قلب می داد.
15. his words breathed new confidence in us
سخنش اطمینان تازه ای در ما دمید.
16. take him into your confidence
رازت را با او در میان بگذار.
17. she spoke mildly and with confidence
او آرام و با اعتماد به نفس حرف می زد.
18. recent scandals have eroded the people's confidence in that company
رسوایی های اخیر اعتماد مردم را از آن شرکت سلب کرده است.
19. if you are not secure yourself, you will not inspire confidence
اگر خودت مطمئن نباشی نخواهی توانست اطمینان را به دیگران القا کنی.
20. The company needs the full confidence of its investors.
[ترجمه ترگمان]شرکت به اعتماد کامل سرمایه گذاران خود نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت به اعتماد کامل سرمایه گذاران خود نیاز دارد
21. I have every confidence in his promotion.
[ترجمه mohammad] من در ارتقاء او از هر جهت اطمینان دارم
[ترجمه ترگمان]من به ترفیع او اعتماد کامل دارم
[ترجمه گوگل]من اعتماد به نفس او را در ارتقاء خود دارم
22. His air of confidence makes him a natural leader.
[ترجمه mohammad] اعتماد به نفس او، او را یک رییس بالفطره ساخت
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس او باعث می شود که او یک رهبر طبیعی باشد
[ترجمه گوگل]هوای اطمینان او باعث می شود او یک رهبر طبیعی باشد
23. He seemed to be bankrupt of hope and confidence.
[ترجمه Mohammad] به نظر میرسد که او امید و اعتماد به نفسش را از دست داده
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او از امید و اعتماد به نفس افتاده باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که امید و اعتماد به نفس ورشکسته است
24. His confidence was misread as arrogance.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس او مثل تکبر و تکبر خوانده می شد
[ترجمه گوگل]اعتماد او به عنوان غرورآمیز اشتباه خوانده شد
25. Gerry's confidence made him feel invulnerable.
[ترجمه ترگمان]گری و اعتماد به نفس او باعث شد که او احساس آسیب کند
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس جری باعث شد او احساس ناخوشایندی داشته باشد
26. His confidence is at a low ebb.
[ترجمه ترگمان]اعتماد او با جزر و مد کم است
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس او کم است
27. Juliana was brimming over with new-found confidence.
[ترجمه ترگمان] جولیانا سرشار از اعتماد به نفس تازه بود
[ترجمه گوگل]جولیانا با اعتماد به نفس جدید پیدا شد