کلمه جو
صفحه اصلی

occupying

انگلیسی به فارسی

اشغالگر، اشغال کردن، تصرف کردن، سرگرم کردن، مشغول کردن


پیشنهاد کاربران

اشغال کردن
شاغل شدن
سرگرم شدن

در بر گرفتن

مشغول کردن

مستقر بودن

مستقر

By the end of the year, most of the occupying troops had been driven from the city

اشغالگر

اختصاص دادن


کلمات دیگر: