کلمه جو
صفحه اصلی

obeyed

انگلیسی به فارسی

مطیع، اطاعت کردن، تسلیم شدن، مطیع شدن، سرسپردن، فرمانبرداری کردن، حرف شنوی کردن، تمکین کردن


پیشنهاد کاربران

مطیع

اطاعت کرد
گذشته ی فعل obey

اطاعت کردت ، قبول کردن، اجرا کردن دستور


کلمات دیگر: