تنگ شده، محدود کردن، باریک شدن، باریک کردن، خرد ساختن، خرد شدن، خرد کردن
narrowed
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
تنگ تر
مسدود .
گرفتگی
گرفتگی
محدود. . محدودتر
محدود
کلمات دیگر:
تنگ شده، محدود کردن، باریک شدن، باریک کردن، خرد ساختن، خرد شدن، خرد کردن