پد، لایی، دفترچه یادداشت، لایه، تشک، پشتی، چنگ، چنبره، جاده، دزد پیاده، اسب راهوار، صدای پا، هر چیز نرم، اب خشک کن، مرکب خشک کن، لایی گذاشتن، پیاده سفر کردن، قدم زدن، زیر پالگد کردن، بالسشتک زخم بندی، با آب و تاب گفتن، با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
pads
انگلیسی به فارسی
جملات نمونه
1. knee pads
نرم پوش زانو (که ورزشکاران برای حفظ زانو به کار می برند)
پیشنهاد کاربران
کف پاها و پنجه حیواناتی مثل گربه و سگ ک بافت نرمی دارد
کلمات دیگر: