پر نشده است
unfilled
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of filled.
• مشابه: hollow, open, vacant, void
• مشابه: hollow, open, vacant, void
• not made full, not filled
جملات نمونه
1. With half the teaching posts unfilled, only 60 % of children receive an education.
[ترجمه ترگمان]با نیمی از این مراکز آموزش، تنها ۶۰ درصد از کودکان آموزش می بینند
[ترجمه گوگل]با نیمی از پست های تدریس نشده، تنها 60 درصد از کودکان آموزش می بینند
[ترجمه گوگل]با نیمی از پست های تدریس نشده، تنها 60 درصد از کودکان آموزش می بینند
2. The teaching unions estimate there are some 000 unfilled vacancies.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه های آموزشی تخمین می زنند که در حدود ۱۰۰۰۰ فرصت غیر پر خالی وجود دارد
[ترجمه گوگل]اتحادیه های تدریس تخمین می زنند که حدود 000 جای خالی ندارند
[ترجمه گوگل]اتحادیه های تدریس تخمین می زنند که حدود 000 جای خالی ندارند
3. This result suggests that unfilled pauses are necessary for planning spontaneous speech.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه نشان می دهد که مکث های پر نشده برای برنامه ریزی به خودی خود ضروری هستند
[ترجمه گوگل]این نتیجه نشان می دهد که مکث غیرممکن است برای برنامه ریزی سخنرانی خودبه خودی
[ترجمه گوگل]این نتیجه نشان می دهد که مکث غیرممکن است برای برنامه ریزی سخنرانی خودبه خودی
4. About 000 of the unfilled positions are for software engineers.
[ترجمه ترگمان]حدود ۰۰۰ موقعیت پر نشده برای مهندسین نرم افزار وجود دارد
[ترجمه گوگل]حدود 000 موقعیت جایگزین برای مهندسان نرم افزار است
[ترجمه گوگل]حدود 000 موقعیت جایگزین برای مهندسان نرم افزار است
5. Careers offices now hold a stock of 197 unfilled vacancies, compared with the 160 jobs on offer in February.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر دفاتر مشاغل در مقایسه با ۱۶۰ شغل در ماه فوریه، تعداد ۱۹۷ فرصت خالی را در اختیار دارند
[ترجمه گوگل]دفاتر شغلی در حال حاضر دارای 197 جای خالی نیستند، در مقایسه با 160 مشاغل موجود در ماه فوریه
[ترجمه گوگل]دفاتر شغلی در حال حاضر دارای 197 جای خالی نیستند، در مقایسه با 160 مشاغل موجود در ماه فوریه
6. That compares with 221 unemployed claimants and 241 unfilled vacancies in January 198
[ترجمه ترگمان]این آمار با ۲۲۱ نفر بی کار و ۲۴۱ نفر خالی در unfilled در ژانویه مقایسه می شود
[ترجمه گوگل]این در مقایسه با 221 مدعی بیکار و 241 جای خالی خالی در ژانویه 198 است
[ترجمه گوگل]این در مقایسه با 221 مدعی بیکار و 241 جای خالی خالی در ژانویه 198 است
7. Unfilled orders increased for the second straight month in February and recorded their largest gain since July 200
[ترجمه ترگمان]سفارشات unfilled برای دومین ماه متوالی در ماه فوریه افزایش یافت و بزرگ ترین دستاورد آن ها از زمان ۲۰۰ ژوئیه را ثبت کرد
[ترجمه گوگل]سفارشات خالی برای ماه دوم ماه مه در ماه فوریه افزایش یافت و از ماه ژوئیه 200 به بالاترین میزان خود رسید
[ترجمه گوگل]سفارشات خالی برای ماه دوم ماه مه در ماه فوریه افزایش یافت و از ماه ژوئیه 200 به بالاترین میزان خود رسید
8. This grade provides additional strength and stiffness over unfilled acetal grades while presenting a metal appearance surface.
[ترجمه ترگمان]این درجه استحکام و سفتی اضافی را نسبت به کلاس acetal و acetal در هنگام ارایه یک سطح ظاهر فلز فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این درجه باعث افزایش استحکام و سختی بیش از نمره های استال نشده می شود در حالی که سطح ظاهر فلز را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این درجه باعث افزایش استحکام و سختی بیش از نمره های استال نشده می شود در حالی که سطح ظاهر فلز را نشان می دهد
9. The rise in unfilled orders highlighted the supply disruptions from Japan and suggested factories will have to ramp-up production to clear the backlog.
[ترجمه ترگمان]این افزایش در دستور پر نشده رفع قطعی برق از ژاپن را برجسته کرد و پیشنهاد داد که کارخانجات برای پاک سازی انبار لازم خواهند بود تا تولید را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]افزایش سفارشات باقیمانده نشانگر اختلالات عرضه در ژاپن است و پیشنهاد می شود که کارخانه ها باید تولید را افزایش دهند تا نزولی را پاک کنند
[ترجمه گوگل]افزایش سفارشات باقیمانده نشانگر اختلالات عرضه در ژاپن است و پیشنهاد می شود که کارخانه ها باید تولید را افزایش دهند تا نزولی را پاک کنند
10. Existing Vacancies' refer to those unfilled, immediately available job openings for which the establishment is actively trying to recruit personnel at date of survey.
[ترجمه ترگمان]Vacancies موجود به این پر غیر پر نشده اشاره می کنند و بلافاصله فرصت های شغلی موجود را فراهم می کنند که در آن موسسه به طور فعال در تلاش است تا پرسنل را در زمان بررسی استخدام کند
[ترجمه گوگل]واحدهای موجود 'به آن فرصت های شغلی که در دسترس نیستند و به صورت فوری در دسترس قرار می گیرند، مورد توجه قرار می گیرند که این سازمان در حال تلاش برای استخدام پرسنل در تاریخ بررسی است
[ترجمه گوگل]واحدهای موجود 'به آن فرصت های شغلی که در دسترس نیستند و به صورت فوری در دسترس قرار می گیرند، مورد توجه قرار می گیرند که این سازمان در حال تلاش برای استخدام پرسنل در تاریخ بررسی است
11. We still have several unfilled place on the tour.
[ترجمه ترگمان]ما هنوز روی این تور چندین جا پر unfilled داریم
[ترجمه گوگل]ما هنوز در محل سفر چندین جای خالی نداریم
[ترجمه گوگل]ما هنوز در محل سفر چندین جای خالی نداریم
12. Examine the club's roster of filled and unfilled classifications.
[ترجمه ترگمان]فهرست اعضای باشگاه پر از filled و unfilled را معاینه کنید
[ترجمه گوگل]فهرست مجلات باشگاه را از طبقه بندی های کامل و غیرقابل مطالعه بررسی کنید
[ترجمه گوگل]فهرست مجلات باشگاه را از طبقه بندی های کامل و غیرقابل مطالعه بررسی کنید
13. We already have a shortage of science teachers: the Royal Society estimates at least 400 unfilled vacancies in 198
[ترجمه ترگمان]ما در حال حاضر کمبود معلم علم داریم: انجمن سلطنتی حداقل ۴۰۰ جای خالی را در ۱۹۸ مورد تخمین می زند
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر کمبود معلمان علوم را داریم، انجمن سلطنتی در سال 1984 حداقل 400 جای خالی را در بر دارد
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر کمبود معلمان علوم را داریم، انجمن سلطنتی در سال 1984 حداقل 400 جای خالی را در بر دارد
14. In some areas, especially big cities, there may be anything up to 50 percent of posts left unfilled.
[ترجمه ترگمان]در برخی مناطق، به خصوص شهرهای بزرگ، ممکن است چیزی تا ۵۰ درصد پست های خالی پر شده وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]در بعضی از مناطق، به خصوص شهرهای بزرگ، ممکن است چیزی بیش از 50 درصد از پست ها باقی مانده باشد
[ترجمه گوگل]در بعضی از مناطق، به خصوص شهرهای بزرگ، ممکن است چیزی بیش از 50 درصد از پست ها باقی مانده باشد
پیشنهاد کاربران
تو خالی
جای خالی
جای خالی ، ، تکمیل نشده
کلمات دیگر: