دامپرور (به ویژه دامدار ایلیاتی و کوچگر)، گله دار، شبان پیشه، سازنده شعرهای روستایی، چوپان
pastoralist
دامپرور (به ویژه دامدار ایلیاتی و کوچگر)، گله دار، شبان پیشه، سازنده شعرهای روستایی، چوپان
انگلیسی به فارسی
دامپرور (بهویژه دامدار ایلیاتی و کوچگر)، گلهدار، شبان پیشه
نویسندهی آثار شبانی
گاو نر
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: one who writes in the pastoral tradition.
• writer of poetry about shepherds; shepherd, one who herds livestock
جملات نمونه
1. The Karimojong are semi-nomadic pastoralists whose economic, social and cultural life revolves around cattle.
[ترجمه ترگمان]The pastoralists نیمه چادرنشین هستند که زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حول محور گاو می چرخد
[ترجمه گوگل]Karimojong دهقانان نیمه عشایری هستند که زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها در اطراف گاو است
[ترجمه گوگل]Karimojong دهقانان نیمه عشایری هستند که زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها در اطراف گاو است
2. Milk products typical of nomadic pastoralists formed the mainstay of their diet.
[ترجمه ترگمان]محصولات شیری که از pastoralists قبیله نشینی بودند قسمت اصلی رژیم غذایی خود را تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]محصولات شیری معمولی از دامداران عشایری تشکیل دهنده رژیم غذایی خود بودند
[ترجمه گوگل]محصولات شیری معمولی از دامداران عشایری تشکیل دهنده رژیم غذایی خود بودند
3. Previously, farmers and pastoralists had enjoyed a somewhat symbiotic relationship, the graziers providing the farmers with animal dung fertilizer.
[ترجمه ترگمان]پیش از این، کشاورزان و چوپانان از یک رابطه هم زیستی نسبتا هم زیستی، با graziers که کشاورزان کود حیوانی را با کود حیوانی فراهم می کردند، لذت می بردند
[ترجمه گوگل]پیش از این، کشاورزان و گاوهای پرورشدهنده از یک روابط تقریبا همزیستی برخوردار بودند، که در آن کشاورزان با کود کود نیتروژن به کشاورزان می پرداختند
[ترجمه گوگل]پیش از این، کشاورزان و گاوهای پرورشدهنده از یک روابط تقریبا همزیستی برخوردار بودند، که در آن کشاورزان با کود کود نیتروژن به کشاورزان می پرداختند
4. Thousands of pastoralists have brought their cattle to Nairobi in a desperate search for grazing.
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر از چوپانان دام های خود را برای چرا به نایروبی آوردند
[ترجمه گوگل]هزاران گله دار دام های خود را به نایروبی در جستجوی ناامیدی برای چرا شدن آورده اند
[ترجمه گوگل]هزاران گله دار دام های خود را به نایروبی در جستجوی ناامیدی برای چرا شدن آورده اند
5. Environmental impact research and consultation with Aborigines and pastoralists have been thorough, it says.
[ترجمه ترگمان]این گزارش می گوید که تحقیقات تاثیر زیست محیطی و مشاوره با Aborigines و چوپانان به طور کامل انجام شده است
[ترجمه گوگل]می گوید که تحقیقات و مشاوره های زیست محیطی با بومیان و اصلاح طلبان کامل شده است
[ترجمه گوگل]می گوید که تحقیقات و مشاوره های زیست محیطی با بومیان و اصلاح طلبان کامل شده است
6. Hundreds of animals also were slaughtered, depriving this pastoralist community of its livelihood.
[ترجمه ترگمان]صدها حیوان نیز کشته شدند و این جامعه محروم از زندگی خود را محروم کردند
[ترجمه گوگل]صدها تن از حیوانات نیز کشتار شدند، و این امر باعث از بین رفتن این معضل معیشتی شد
[ترجمه گوگل]صدها تن از حیوانات نیز کشتار شدند، و این امر باعث از بین رفتن این معضل معیشتی شد
7. Sometimes misread as a placid pastoralist, Goldsworthy is in fact a dramaturge of nature's temper, often fickle, often foul.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها چون pastoralist آرام و آرام اشتباه می گیرند، Goldsworthy در واقع ترکیبی از خلق و خوی طبیعت است، غالبا دمدمی و غالبا خطا است
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات به عنوان یک گاو نر وحشی با اشتیاق، Goldsworthy در واقع یک dramaurge از خلق و خوی طبیعت، اغلب ناکافی، اغلب نادرست است
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات به عنوان یک گاو نر وحشی با اشتیاق، Goldsworthy در واقع یک dramaurge از خلق و خوی طبیعت، اغلب ناکافی، اغلب نادرست است
8. What's more, the pastoralist model may also be applied to rabies.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ممکن است مدل pastoralist نیز در مورد هاری به کار رود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مدل گاوهای پرورشدهنده نیز ممکن است برای هاری استفاده شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مدل گاوهای پرورشدهنده نیز ممکن است برای هاری استفاده شود
9. These are mainly pastoralist and agro-pastoralist areas.
[ترجمه ترگمان]این ها عمدتا مناطق کشاورزی و کشاورزی هستند
[ترجمه گوگل]اینها عمدتا گیاهان زراعی و کشتزارهای روستایی هستند
[ترجمه گوگل]اینها عمدتا گیاهان زراعی و کشتزارهای روستایی هستند
10. He is traditionally a pastoralist but has found things difficult during the drought.
[ترجمه ترگمان]او به طور سنتی a است اما در طول خشکسالی همه چیز را مشکل یافته است
[ترجمه گوگل]او به طور سنتی گیاه خواری است اما در طول خشکسالی مشکلی پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]او به طور سنتی گیاه خواری است اما در طول خشکسالی مشکلی پیدا کرده است
11. So they went to local pastoralist communities.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها به جوامع pastoralist محلی رفتند
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها به جوامع خواربار محلی رفتند
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها به جوامع خواربار محلی رفتند
12. So in Kenya, they are the pastoralist children, they are the children who are living in urban slums.
[ترجمه ترگمان]بنابراین در کنیا، آن ها the کودک هستند، کودکانی هستند که در محله های فقیرنشین شهر زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین در کنیا، آنها فرزندان جانوری هستند، آنها فرزندان هستند که در زاغه های شهری زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین در کنیا، آنها فرزندان جانوری هستند، آنها فرزندان هستند که در زاغه های شهری زندگی می کنند
13. And some farming systems, such as traditional pastoralist systems, are frequently under-represented, say the authors.
[ترجمه ترگمان]و برخی از سیستم های کشاورزی، مانند سیستم های سنتی pastoralist، اغلب به صورت زیر نمایش داده می شوند
[ترجمه گوگل]نویسندگان می گویند که بعضی از سیستم های کشاورزی، مانند سیستم های گاوداری سنتی، اغلب زیرمجموعه هستند
[ترجمه گوگل]نویسندگان می گویند که بعضی از سیستم های کشاورزی، مانند سیستم های گاوداری سنتی، اغلب زیرمجموعه هستند
14. The drought has also affected pastoralist communities there.
[ترجمه ترگمان]خشکسالی نیز بر جوامع pastoralist در آنجا تاثیر گذاشته است
[ترجمه گوگل]خشکسالی نیز در جوامع خواروبار وجود دارد
[ترجمه گوگل]خشکسالی نیز در جوامع خواروبار وجود دارد
کلمات دیگر: