کلمه جو
صفحه اصلی

unguarded


نسنجیده، با بی دقتی، حساب نشده، بی نگهبان، حراست نشده، بی محافظ، بی حیله، بی فریب، بی دقت، بی توجه، بی احتیاط، حساب نشده in an unguarded moment he revealed his secrets در یک لحظه بیاحتیاطی اسرار خود را فاش کرد

انگلیسی به فارسی

بینگهبان، حراست نشده، بیمحافظ


بیحیله، بیفریب


بیدقت، بیتوجه، بیاحتیاط


نسنجیده، با بیدقتی، حساب نشده


محافظت نشده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: unguardedly (adv.), unguardedness (n.)
(1) تعریف: not protected or guarded; vulnerable.
متضاد: guarded
مشابه: insecure, vulnerable

(2) تعریف: not wary or discreet; open or frank.
متضاد: guarded, wary

- an unguarded remark that hurt his feelings
[ترجمه ترگمان] یک تذکر بی بند که احساساتش را جریحه دار کند،
[ترجمه گوگل] یک نکته محافظت نشده که احساساتش را آسیب برساند

• unprotected, vulnerable; careless, incautious
if something is left unguarded, it is left without anyone to protect it or look after it.
an unguarded moment is one when you are careless in what you say or do, with the result that someone discovers something that you did not want them to know.

مترادف و متضاد

thoughtless; unwary


Synonyms: accessible, artless, candid, careless, casual, direct, foolhardy, frank, headlong, heedless, honest, ill-considered, impolitic, imprudent, impulsive, incautious, indiscreet, ingenuous, naive, offhand, rash, spontaneous, straightforward, unalert, uncircumspect, unconscious, undiplomatic, unpremeditated, unreflective, unthinking, unvigilant, unwatchful, unwise, vulnerable, weak


Antonyms: careful, cautious, thoughtful


جملات نمونه

1. in an unguarded moment he revealed his secrets
در یک لحظه بی احتیاطی اسرار خود را فاش کرد.

2. You shouldn't leave your bag unguarded in a pub like that.
[ترجمه ترگمان]نباید کیفت رو توی همچین جایی ول کنی
[ترجمه گوگل]شما نباید کیسه خود را در یک میخانه مانند محافظت کنید

3. The museum was unguarded at night.
[ترجمه ترگمان]شب، موزه بی حفاظ بود
[ترجمه گوگل]موزه در شب غافلگیر شد

4. They could not leave the city unguarded.
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانستند شهر را بدون محافظ ترک کنند
[ترجمه گوگل]آنها نمی توانند شهر را بدون نظارت بیابند

5. The photographers managed to capture Jane in an unguarded moment.
[ترجمه ترگمان]عکاسان موفق شدند جین را در یک لحظه بی دفاع ضبط کنند
[ترجمه گوگل]عکاسان موفق به گرفتن جین در یک لحظه محافظت نشده بودند

6. In an unguarded moment, I said that I didn't trust Carlo.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه بی حفاظ، گفتم که به کارلو اعتماد ندارم
[ترجمه گوگل]در یک لحظه محافظت نشده، من گفتم که من به کارلو اعتماد نکردم

7. It was something I'd let out in an unguarded moment.
[ترجمه ترگمان]این چیزی بود که در یک لحظه بدون محافظ رها کرده بودم
[ترجمه گوگل]این چیزی بود که من در یک لحظه محافظت نشدم

8. In an unguarded moment, he admitted that he wanted to quit his job.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه بی unguarded اعتراف کرد که می خواهد کارش را ترک کند
[ترجمه گوگل]در یک لحظه بدون محافظت، او اعتراف کرد که می خواهد از کار خود خارج شود

9. For one aching, unguarded moment she wished she were back in his arms, nestled against his hard body.
[ترجمه ترگمان]برای یک لحظه دردناک و بدون محافظ آرزو کرد که ای کاش به آغوش او برگشته بود و در مقابل بدن سخت او قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه ماندگار و بدون محافظت او آرزو کرد که او در آغوش باز است و در برابر بدن سخت خود قرار دارد

10. Because George Seifert has unguarded moments, more often than not solitary ones.
[ترجمه ترگمان]چون جورج Seifert لحظات بدون محافظ دارد، بیشتر از آن که تنها نباشد
[ترجمه گوگل]از آنجا که جورج سیفرت لحظات ناپایدار است، اغلب اوقات انفرادی نیست

11. In an unguarded moment, he admitted taking the file.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه بی unguarded پرونده را گرفت
[ترجمه گوگل]در یک لحظه محافظت نشده، او قبول کرد که پرونده را بگیرد

12. He is almost as unguarded and hungry as she is, and his partnering is so musical it allows her to fly.
[ترجمه ترگمان]او تقریبا به اندازه او بی دفاع و گرسنه است و شراکت او آنقدر موسیقی است که به او اجازه پرواز می دهد
[ترجمه گوگل]او تقریبا به عنوان محافظ و گرسنه است، و همکاری او بسیار موسیقی است که اجازه می دهد او را به پرواز

13. Had his anti-female attitude been weakened during an unguarded moment?
[ترجمه ترگمان]ایا رفتار anti در طول یک لحظه بدون محافظ ضعیف شده بود؟
[ترجمه گوگل]آیا در طول یک لحظه محافظت نشده، موضع ضد زنانه او تضعیف شده است؟

14. You caught him at an unguarded moment.
[ترجمه ترگمان]تو اون رو تو یه لحظه بدون محافظ دستگیر کردی
[ترجمه گوگل]شما او را در یک لحظه محافظت نموده اید

15. I should not leave my briefcase and camera bag unguarded.
[ترجمه ترگمان]نباید کیف و کیف camera رو بدون محافظ ول کنم
[ترجمه گوگل]من نباید کیفم و کیسه های دوربین را نادیده بگیرم

In an unguarded moment he revealed his secrets.

در یک لحظه بی‌احتیاطی اسرار خود را فاش کرد.



کلمات دیگر: