آخ و اوه کردن، آخیش آخیش کردن، اوه اوه کردن، (ندا به نشان شگفتی یا اشتیاق یا خوشحالی یا بد حالی و غیره) اوه، آخ جون، واه، آخ آخ و اوه کردن، اوه اوه کردن when they saw the baby, they oohed and aahed نوزاد را که دیدند آخ جون آخ جون گفتن آنها بلند شد
ooh
آخ و اوه کردن، آخیش آخیش کردن، اوه اوه کردن، (ندا به نشان شگفتی یا اشتیاق یا خوشحالی یا بد حالی و غیره) اوه، آخ جون، واه، آخ آخ و اوه کردن، اوه اوه کردن when they saw the baby, they oohed and aahed نوزاد را که دیدند آخ جون آخ جون گفتن آنها بلند شد
انگلیسی به فارسی
(ندا به نشان شگفتی یا اشتیاق یا خوشحالی یا بد حالی و غیره) اوه، آخیش، آخ جون، واه، آخ
آخ و اوه کردن، آخیش آخیش کردن، اوه اوه کردن
انگلیسی به انگلیسی
• shout expressing surprise or amazement
people say ooh when they are surprised or when something pleasant or unpleasant suddenly happens.
people say ooh when they are surprised or when something pleasant or unpleasant suddenly happens.
جملات نمونه
1. Ooh, what a lovely dress!
[ترجمه ترگمان]اوه چه لباس قشنگی
[ترجمه گوگل]اوه، یک لباس دوست داشتنی!
[ترجمه گوگل]اوه، یک لباس دوست داشتنی!
2. Is that shirt silk? Ooh, let me have a feel!
[ترجمه ترگمان]این لباس ابریشم است؟ ! اوه، بذار احساس کنم
[ترجمه گوگل]آیا این پیراهن ابریشم است؟ اوه، بگذار احساس کنم!
[ترجمه گوگل]آیا این پیراهن ابریشم است؟ اوه، بگذار احساس کنم!
3. Ooh thank you, a nice cup of tea. Just what the doctor ordered.
[ترجمه ترگمان] اوه، ممنون، یه فنجون چای خوب فقط کاری که دکتر دستور داده
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما، یک فنجان چای خوب فقط آنچه را که دکتر دستور داد
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما، یک فنجان چای خوب فقط آنچه را که دکتر دستور داد
4. Ooh, the smell of that bread is making my mouth water!
[ترجمه ترگمان]! اوه، بوی اون نون داره دهنم آب میشه
[ترجمه گوگل]اوه، بوی این نان دهان من را می سازد!
[ترجمه گوگل]اوه، بوی این نان دهان من را می سازد!
5. Ooh dear me, that's a bit of a racist comment isn't it.
[ترجمه ترگمان]اوه، خدای من، این یه کمی از نظر نژاد پرستانه نیست، مگه نه
[ترجمه گوگل]اوه عزیزم، این کمی از نظرات نژاد پرستانه نیست
[ترجمه گوگل]اوه عزیزم، این کمی از نظرات نژاد پرستانه نیست
6. Ooh, you're a hard woman, Elaine!
[ترجمه ترگمان]\"اوه، تو زن سرسختی هستی\" الین
[ترجمه گوگل]اوه، شما یک زن سخت ایلین هستید
[ترجمه گوگل]اوه، شما یک زن سخت ایلین هستید
7. Quick, get to the loo - ooh, my back aches - 00 a. m.
[ترجمه ترگمان] زودباش، برو دستشویی - اه، پشتم درد میکنه - ام
[ترجمه گوگل]سریع، به لئو می رسم - خب، درد پشت من - 00 a متر
[ترجمه گوگل]سریع، به لئو می رسم - خب، درد پشت من - 00 a متر
8. Ooh, gross! I hate spinach!
[ترجمه ترگمان]! اوه، شرم آوره! من از اسفناج متنفرم
[ترجمه گوگل]خب، خب! من از اسفناج متنفرم!
[ترجمه گوگل]خب، خب! من از اسفناج متنفرم!
9. "Ooh, aren't you clever!'' she mocked.
[ترجمه ترگمان]\"اوه، تو خیلی باهوشی\" ریشخند کنان گفت:
[ترجمه گوگل]'اوه، تو باهوش نیستی!' او فریاد زد
[ترجمه گوگل]'اوه، تو باهوش نیستی!' او فریاد زد
10. Ooh, that's a bit unkind!
[ترجمه ترگمان]اوه، این کمی نامهربان!
[ترجمه گوگل]اوه، این کمی عجیب است!
[ترجمه گوگل]اوه، این کمی عجیب است!
11. Ooh, there's a nasty little idea.
[ترجمه ترگمان] اوه، یه فکر خیلی بد دارم
[ترجمه گوگل]اوه، یک ایده کوچک تند و زننده وجود دارد
[ترجمه گوگل]اوه، یک ایده کوچک تند و زننده وجود دارد
12. Ooh, gross! The dog just threw up on the carpet!
[ترجمه ترگمان]! اوه، شرم آوره! سگ همین الان روی فرش افتاده
[ترجمه گوگل]خب، خب! سگ فقط بر روی فرش انداخت!
[ترجمه گوگل]خب، خب! سگ فقط بر روی فرش انداخت!
13. Ooh! I might have known it!
[ترجمه ترگمان]! اوه ممکن بود او را بشناسم!
[ترجمه گوگل]اوه ممکن است آن را شناخته ام!
[ترجمه گوگل]اوه ممکن است آن را شناخته ام!
14. Ooh, you're such a bitch!
[ترجمه ترگمان]! اوه، تو یه هرزه ای
[ترجمه گوگل]اوه، تو چنین جنونی هستی
[ترجمه گوگل]اوه، تو چنین جنونی هستی
When they saw the baby, they oohed and aahed.
نوزاد را که دیدند، آخجون آخجون گفتنشان بلند شد.
کلمات دیگر: