صدا زدن، ادا کردن، با صدا بیان کردن
voicing
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• raising an opinion; adjusting the tone of
جملات نمونه
1. In voicing our fear of old age, Rivers has discovered a rich vein of comedy.
[ترجمه ترگمان]در بیان ترس از پیری، رودخانه ها یک رگه غنی از کمدی را کشف کرده اند
[ترجمه گوگل]در صدای ترس از پیری ما، رودخانه ها کشف غرور غنی از کمدی است
[ترجمه گوگل]در صدای ترس از پیری ما، رودخانه ها کشف غرور غنی از کمدی است
2. They had no inhibitions about voicing their feelings.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد ابراز احساسات خود inhibitions نداشتند
[ترجمه گوگل]آنها هیچ مانعی برای بیان احساساتشان نداشتند
[ترجمه گوگل]آنها هیچ مانعی برای بیان احساساتشان نداشتند
3. It was good to see those there voicing their opinions strongly about various aspects of parish life.
[ترجمه ترگمان]دیدن کسانی که در آنجا نظرات خود را به شدت در مورد جنبه های مختلف زندگی ناحیه بیان می کردند، خوب بود
[ترجمه گوگل]خوب بود که آن ها را دیدم که در مورد جنبه های مختلف زندگی در کلیساها از نظراتشان محروم بودند
[ترجمه گوگل]خوب بود که آن ها را دیدم که در مورد جنبه های مختلف زندگی در کلیساها از نظراتشان محروم بودند
4. And after voicing Republican-tinged themes of smaller government and family values, he is sitting pretty in the polls.
[ترجمه ترگمان]و پس از بیان موضوعات مربوط به جمهوری خواهان و ارزش های خانواده، او در پای صندوق های رای نشسته است
[ترجمه گوگل]و پس از افشای تم های رنگارنگ جمهوری، ارزش های دولت و خانواده های کوچکتر، او در نظرسنجی های مختلف نشسته است
[ترجمه گوگل]و پس از افشای تم های رنگارنگ جمهوری، ارزش های دولت و خانواده های کوچکتر، او در نظرسنجی های مختلف نشسته است
5. He is voicing the complaint of all old people about the closing down of their universe.
[ترجمه ترگمان]او شکایت تمام افراد مسن در مورد بسته شدن جهان خود را بیان می کند
[ترجمه گوگل]او شکایت همه افراد سالخورده درباره بسته شدن جهانشان را بیان می کند
[ترجمه گوگل]او شکایت همه افراد سالخورده درباره بسته شدن جهانشان را بیان می کند
6. Blanche gave a few more curt television interviews, voicing her horror at the murder and appealing for any information.
[ترجمه ترگمان]بل انش بیش از چند مصاحبه تلویزیونی کوتاه و رسمی به او داده بود که از این قتل وحشت داشت و به خاطر هر اطلاعاتی که شده بود
[ترجمه گوگل]بلانش چند مصاحبه تلویزیونی خفیف ارائه داد، او را وحشت زده در قتل نامید و برای هر گونه اطلاعاتی درخواست کرد
[ترجمه گوگل]بلانش چند مصاحبه تلویزیونی خفیف ارائه داد، او را وحشت زده در قتل نامید و برای هر گونه اطلاعاتی درخواست کرد
7. Young women are already voicing discontent with their lives.
[ترجمه ترگمان]زنان جوان در حال حاضر نارضایتی خود را از زندگی خود اعلام می کنند
[ترجمه گوگل]زنان جوان از زندگی خود ناراضی هستند
[ترجمه گوگل]زنان جوان از زندگی خود ناراضی هستند
8. With opposition groups still voicing concerns about the March poll date, 16 of the 4registered political parties boycotted the election.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه گروه های مخالف هنوز در مورد تاریخ رای گیری ماه مارس ابراز نگرانی می کنند، ۱۶ مورد از ۴ حزب سیاسی ثبت شده انتخابات را تحریم کردند
[ترجمه گوگل]از آنجا که گروه های مخالف هنوز نگرانی های مربوط به تاریخ نظرسنجی مارس را ابراز می کنند، 16 نفر از 4 حزب سیاسی ثبت شده انتخابات را تحریم کردند
[ترجمه گوگل]از آنجا که گروه های مخالف هنوز نگرانی های مربوط به تاریخ نظرسنجی مارس را ابراز می کنند، 16 نفر از 4 حزب سیاسی ثبت شده انتخابات را تحریم کردند
9. Whether voicing joyful exuberance or piercing heartbreak, she wrings all passion from the moment.
[ترجمه ترگمان]او از این لحظه به بعد احساسات شدید و شادی آمیز او را از خود دور کند
[ترجمه گوگل]او هرگز از لحظه ای احساس غم و اندوه و دلتنگی دلتنگی را نمی شنود
[ترجمه گوگل]او هرگز از لحظه ای احساس غم و اندوه و دلتنگی دلتنگی را نمی شنود
10. Shiona smiled thinly, but refrained from voicing her suspicions out loud.
[ترجمه ترگمان]Shiona لبخند کم رنگی زد، اما از اینکه suspicions را با صدای بلند بیان کند خودداری کرد
[ترجمه گوگل]شیونا نازک لبخند زد، اما با صدایی بلند از سوء ظن خود سر داد
[ترجمه گوگل]شیونا نازک لبخند زد، اما با صدایی بلند از سوء ظن خود سر داد
11. It feels awkward to be voicing our most personal pain above the din of the airport.
[ترجمه ترگمان]احساس عجیبی دارد که بیش ترین درد و رنج شخصی مان را در بالای سر و صدای فرودگاه بیان کنیم
[ترجمه گوگل]این احساس ناخوشایند است که احساس درد شخصی خود را بالاتر از دین از فرودگاه بیان کند
[ترجمه گوگل]این احساس ناخوشایند است که احساس درد شخصی خود را بالاتر از دین از فرودگاه بیان کند
12. "They smell like garlic," said restaurateur Xu, voicing a popular refrain. "We Shanghai people keep ourselves and our homes very clean. We are more refined. We drink coffee. They only drink tea.
[ترجمه ترگمان]\"restaurateur ژو\" اظهار داشت: \" آن ها بوی سیر را می شنوند، ما در شانگهای ما خودمان و خانه هایمان را خیلی تمیز نگه می داریم ما more ما قهوه می خوریم آن ها فقط چای می نوشند
[ترجمه گوگل]Restaurateur Xu می گوید: 'آنها مانند سیر بوی می دهند، که یک رأی مردمی می گوید 'ما مردم شانگهای خودمان را حفظ می کنیم و خانه هایمان بسیار تمیز است ما بیشتر تصفیه شده ایم ما قهوه می خوریم آنها فقط چای می نوشند
[ترجمه گوگل]Restaurateur Xu می گوید: 'آنها مانند سیر بوی می دهند، که یک رأی مردمی می گوید 'ما مردم شانگهای خودمان را حفظ می کنیم و خانه هایمان بسیار تمیز است ما بیشتر تصفیه شده ایم ما قهوه می خوریم آنها فقط چای می نوشند
13. To me, Ora is voicing the sense of Israel's fragility.
[ترجمه ترگمان]برای من، ora حس آسیب پذیری اسرائیل را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]برای من اورا حس شکنندگی اسرائیل را بیان می کند
[ترجمه گوگل]برای من اورا حس شکنندگی اسرائیل را بیان می کند
14. He was compelled from voicing his opposition.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود مخالفت خود را اعلام کند
[ترجمه گوگل]او از ابراز مخالفت خود مجبور شد
[ترجمه گوگل]او از ابراز مخالفت خود مجبور شد
15. The voicing decision for a speech segment is a very important subject in speech processing.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گیری در حال حاضر برای بخش گفتار موضوع بسیار مهمی در پردازش سخنرانی است
[ترجمه گوگل]تصمیم واضح برای یک بخش گفتار، یک موضوع بسیار مهم در پردازش گفتار است
[ترجمه گوگل]تصمیم واضح برای یک بخش گفتار، یک موضوع بسیار مهم در پردازش گفتار است
پیشنهاد کاربران
صدا در دادن
لرزش تارهای صوتی به هنگام تلفظ بعضی از صداها ( در آواشناسی )
voicing ( زبانشناسی )
واژه مصوب: واک داری
تعریف: داشتن حاصل شنیداری ارتعاش تارآواها
واژه مصوب: واک داری
تعریف: داشتن حاصل شنیداری ارتعاش تارآواها
کلمات دیگر: