کلمه جو
صفحه اصلی

paster


(شخص یا دستگاه که می چسباند) چسباننده، چسباندنی

انگلیسی به فارسی

(شخص یا دستگاه که میچسباند) چسباننده


کاغذ چسب دار (مانند تمبر پست)، چسباندنی


پاستور


انگلیسی به انگلیسی

• family name
person or thing that pastes, one who cause to adhere; sticker, adhesive tag

جملات نمونه

1. The age of miracles is past.
[ترجمه ترگمان]عصر معجزات گذشته است
[ترجمه گوگل]سن معجزات گذشته است

2. A word spoken is past recalling.
[ترجمه ترگمان]یک کلمه حرف زدن گذشته است
[ترجمه گوگل]کلمه ای که گفته می شود یادآوری گذشته است

3. A mill cannot grind with the water that is past.
[ترجمه ترگمان]آسیاب بادی نمی تواند با آب آسیاب کند
[ترجمه گوگل]آسیاب نمی تواند با آب که گذشته است آسیاب کند

4. The mill cannot grind with the water that is past.
[ترجمه ترگمان]آسیا نمی تواند با آبی که از آن گذشته است را آسیاب کند
[ترجمه گوگل]آسیاب نمی تواند با آب که گذشته است، خرد شود

5. The remembrance of past sorrow is joyful.
[ترجمه ترگمان]خاطره غم و اندوه گذشته شادی بخش است
[ترجمه گوگل]یادآوری غم گذشته، خوشحال است

6. The past is for wisdom, the present for action, but for joy the future.
[ترجمه ترگمان]گذشته برای خرد، حال حاضر برای عمل، بلکه برای شادی آینده است
[ترجمه گوگل]گذشته برای خرد، فعلی برای عمل است، اما برای آینده شادی

7. I have but one lamp wait which my feet are guided ; and that is the lamp of experience. I know of no way of judging of the future but by the past.
[ترجمه ترگمان]من فقط یک چراغ دارم که می توانم روی پاهایم بایستم و این نور تجربه است من هیچ راهی برای داوری درباره آینده ندارم، اما در گذشته
[ترجمه گوگل]من فقط یک لامپ صبر می کنم که پاهایم هدایت می شود؛ و این لامپ تجربه است من هیچ راهی برای قضاوت در مورد آینده ندارم، بلکه از گذشته است

8. Some of the best lessons we ever learn from our mistakes and failuresThe error of the past is the wisdom and success of the future.
[ترجمه ترگمان]برخی از بهترین درس هایی که از اشتباه ات و خطای failuresThe در گذشته یاد می گیریم، خرد و موفقیت آینده است
[ترجمه گوگل]برخی از بهترین درس هایی که ما تا کنون از اشتباهات و شکست هایمان یاد گرفته ایم خطا در گذشته عقل و موفقیت آینده است

9. All time is no time when it is past.
[ترجمه ترگمان]تمام مدت زمانی نیست که گذشته باشد
[ترجمه گوگل]تمام وقت زمان است که زمان گذشته است

10. To mourn a mischief that is past and gone is the next way to draw new mischief on.
[ترجمه ترگمان]برای a که گذشته و از دست رفته راه دیگری برای شرارت بار دیگر وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای بدبینی به بدبختی که گذشته و رفته است، راه بعدی برای جلب خشم جدید است

11. Time past cannot be called back again.
[ترجمه ترگمان]زمان گذشته دیگر نمی تواند دوباره زنگ بزند
[ترجمه گوگل]گذشته را نمی توان دوباره نامید

12. It is too late to grieve when the chance is past.
[ترجمه ترگمان]خیلی دیر شده است که وقتی بخت گذشته باشد غصه بخورم
[ترجمه گوگل]زمانی که فرصتی گذشته است دیر می شود

13. Time past never returns, amoment lost, lost for ever.
[ترجمه ترگمان]زمان گذشته هرگز بر می گردد، یک لحظه از دست می رود، برای همیشه از دست می رود
[ترجمه گوگل]زمان گذشته هیچ وقت باز نخواهد گشت، لحظه ای از دست رفته، برای همیشه از دست داد

14. Theings present are judged by things past.
[ترجمه ترگمان]در گذشته Theings حال حاضر مورد قضاوت قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]چیزهایی که در حال حاضر با چیزهای گذشته قضاوت می شوند


کلمات دیگر: