کلمه جو
صفحه اصلی

patronising

انگلیسی به فارسی

حامی، سایه دار


انگلیسی به انگلیسی

• arrogant, condescending, showing an aggressively superior manner (also patronizing)

جملات نمونه

1. Stop patronising me - I understand the play as well as you do.
[ترجمه ترگمان]از من تشکر نکن - من هم مثل تو خوب بازی می کنم -
[ترجمه گوگل]توقف مرا در آغوش بگیر - من بازی را درک می کنم و شما هم انجام می دهید

2. That is a patronising approach which would deny widening choice to many local authority tenants.
[ترجمه ترگمان]این یک رویکرد patronising است که حق دسترسی به بسیاری از tenants محلی را انکار می کند
[ترجمه گوگل]این یک رویکرد حامی است که انتخاب گسترده ای را برای بسیاری از مستاجرین محلی ممنوع می کند

3. Trevor Sorbie thinks the patronising attitudes of some salons can be explained by the youth of the stylists.
[ترجمه ترگمان]تروور Sorbie معتقد است که رفتارهای دوستانه برخی از سالن ها را می توان از سوی جوانان صاحب سبک توضیح داد
[ترجمه گوگل]ترور سوربی فکر می کند نگرش های محافظ برخی از سالن ها را می توان جوانان سبک ها توضیح داد

4. I run the risk of sounding patronising here, but I do feel that this is a point worth making.
[ترجمه ترگمان]من این ریسک را در اینجا احساس می کنم، اما احساس می کنم که ارزش این کار را دارد
[ترجمه گوگل]من در اینجا خطری برای حمایت از زرق و برق وجود دارد، اما احساس می کنم این یک نقطه ارزشمندی است

5. It is one that patronising and superior Brits frequently sneer at.
[ترجمه ترگمان]این یکی از آن that است که انگلیسی ها مدام به آن پوزخند می زنند
[ترجمه گوگل]این یکی است که برادران وفادار و برادران برتر در اغلب سوء ظن دارند

6. It is probably patronising to say that in both cases the window dressing is up to Kensington standards, but it is.
[ترجمه ترگمان]شاید در هر دو مورد انتظار داشته باشید که در هر دو مورد پوشش پنجره برابر با استانداردهای کنسینگتن باشد، اما این است
[ترجمه گوگل]این احتمالا از طرفداران می گوید که در هر دو مورد پوشش پانسمان تا استانداردهای Kensington، اما این است

7. Self-help has become a vicious and patronising fiction which is deployed to excuse society's neglect of its lowest earners.
[ترجمه ترگمان]کمک به خود تبدیل به یک داستان فاسد و دلسوز شده است که برای توجیه غفلت جامعه از پایین ترین earners بکار گرفته می شود
[ترجمه گوگل]خود کمک کرده است به یک داستان خائنانه و حامیان تبدیل شده است که برای بهانه ای از بی توجهی جامعه از پایین ترین درآمد خود اعزام شده است

8. Reports are commonly prosaic, dull, pompous and patronising and written with selfish disregard for the reader.
[ترجمه ترگمان]این گزارش ها به طور معمول کسل کننده، کسل کننده، متکبر و دلسوز هستند و با بی توجهی خودخواهانه به خواننده نوشته اند
[ترجمه گوگل]گزارش ها به طور معمول متناقض، کسل کننده، غم انگیز و حامی است و با نادیده گرفتن خودخواهانه خواننده نوشته شده است

9. Or make some patronising remark about her cute rear end and how he would be delighted to give her a lift over?
[ترجمه ترگمان]یا شاید هم یک اظهار قدرشناسی درباره پایان cute و اینکه چگونه از این که او را به بالا بردن خوشحال خواهد کرد؟
[ترجمه گوگل]یا برخی از سخنان پرطرفدار در مورد پایان ناز ناز او و اینکه چگونه او خوشحال خواهد شد به او بلند کردن؟

10. This patronising obfuscation was never very convincing.
[ترجمه ترگمان]این obfuscation مهربان هرگز متقاعد کننده نبود
[ترجمه گوگل]این غفلت حاکم بر هرگز بسیار قانع کننده نبود

11. Not office gossip or patronising shit about trusting the Registry files.
[ترجمه ترگمان]نه در دفتر جاسوسی و نه patronising که به پرونده \"Registry\" اعتماد کنن
[ترجمه گوگل]ادای احترام اداری و یا حمایت از دروغ در مورد اعتماد به فایل های رجیستری

12. One of the rather patronising defences often put forward about why such relics should stay put is that they will be better cared for, or reach a wider public, than if they were to be returned "home".
[ترجمه ترگمان]یکی از the دفاعی اغلب به این دلیل مطرح می شود که چرا چنین relics باید در نظر گرفته شوند این است که آن ها بهتر از آن ها مراقبت خواهند کرد و یا به یک جامعه وسیع تر دسترسی پیدا خواهند کرد
[ترجمه گوگل]یکی از محافظان مدافعان اغلب در مورد این که چرا چنین آثاری باید باقی بماند این است که آنها بهتر می توانند برای مراقبت و یا رسیدن به یک عموم مردم گسترده تر از آنچه که آنها باید به خانه بازگردانده شود

13. I wish he wouldn't keep calling me 'dear' - it's so patronising!
[ترجمه ترگمان]ای کاش او به من نگفته بود، عزیزم! خیلی ازخودراضی است!
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم که او را �عزیز� نامگذاری نکنم - این خیلی حامی است!

14. As a gay man I find your sudden input of gay advertising patronising.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یه مرد همجنس باز تو یه input of رو پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک مرد همجنسگرا ناگهان وارد تبلیغات همجنسگرایان می شوید

15. The Student Cook Book provides basic helpful advice without sounding patronising.
[ترجمه ترگمان]کتاب کوک دانش آموزان توصیه مفیدی را ارایه می دهد بدون آن که دوستانه به نظر برسد
[ترجمه گوگل]کتاب آشپزی دانشجویان بدون توصیه زحمتکشان توصیه های مفیدی را ارائه می دهد


کلمات دیگر: