کلمه جو
صفحه اصلی

recognisable

انگلیسی به فارسی

قابل تشخیص است، قابل تشخیص، مشخص، شناختنی، باز شناختنی، شناخت پذیر


انگلیسی به انگلیسی

• identifiable, determinable, able to be distinguished, can be recognized (also recognizable)

جملات نمونه

1. The latter will be instantly recognisable by the vibrations you can feel on the line if it is held reasonably tight.
[ترجمه ترگمان]دومی بلافاصله با the که در صورتی که به طور منطقی سفت نگه داشته شود، قابل تشخیص خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر فاقد ارتعاش باشد، می توانید در صورت لزوم به اندازه کافی ضخامت آن را بشناسید

2. Many have instantly recognisable traits which will help when selecting plants from nurseries and garden centres.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها ویژگی های قابل تشخیصی دارند که هنگام انتخاب گیاهان از پرورشگاه و مراکز باغ به آن ها کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بسیاری از ویژگی های فورا قابل تشخیص هستند که هنگام انتخاب گیاهان از مهد کودک و مراکز باغ کمک خواهد کرد

3. The good loser is recognisable as the competitor who nods with rueful admiration each time the opponent scores.
[ترجمه ترگمان]بازنده خوب به عنوان رقیب شناخته می شود که با تحسین آمیخته به تاسف به هر بار امتیاز رقیب سر تکان می دهد
[ترجمه گوگل]بازنده خوب به عنوان رقیب است که هر بار که امتیاز حریف را تحسین می کند، قابل تشخیص است

4. Recognisable human failings-pomposity, stupidity, naivety and cunning-came together in hilariously believable scripts.
[ترجمه ترگمان]failings - pomposity - pomposity، حماقت، حماقت و حیله گری - با هم scripts را باور نکردنی و باور نکردنی به هم وصل کردند
[ترجمه گوگل]نقص انسانی قابل تشخیص - پامپیچ، حماقت، نابغه و حیله گری - در اسکریپت های خنده دار قابل اعتماد گرد هم آمدند

5. It's not an exact likeness, but it's recognisable as my father.
[ترجمه ترگمان]این یک شباهت دقیق نیست، اما به عنوان پدر من
[ترجمه گوگل]این یک تصویر دقیق نیست، اما به عنوان پدر من قابل تشخیص است

6. The voice down the line was instantly recognisable, and instantly unwelcome.
[ترجمه ترگمان]صدا پایین آمد و بلافاصله ساکت شد و بلافاصله ناراحت شد
[ترجمه گوگل]صدای پایین خط فورا قابل تشخیص بود و فورا ناخواسته بود

7. The most easily recognisable training need is that of the new recruits.
[ترجمه ترگمان]ساده ترین آموزش قابل تشخیصی که به راحتی قابل تشخیصی است، این است که نیروهای جدید استخدام می شوند
[ترجمه گوگل]نیاز آموزشی به راحتی قابل تشخیص نیروهای جدید است

8. The caricature is crude, but recognisable.
[ترجمه ترگمان]کاریکاتور بسیار خام است، اما قابل تشخیصی است
[ترجمه گوگل]کاریکاتور خام است اما قابل تشخیص است

9. The early days set the scene for a recognisable figure.
[ترجمه ترگمان]روزه ای اولیه صحنه را برای یک چهره قابل تشخیصی تعیین کردند
[ترجمه گوگل]روزهای اولیه صحنه را برای شکل قابل تشخیص تنظیم کرد

10. Starfish, the most easily recognisable of the echinoderms have in addition evolved a further reproduction strategy.
[ترجمه ترگمان]Starfish، که به راحتی قابل تشخیص از echinoderms هستند، به علاوه یک استراتژی تولید مثل بیشتر را استنتاج کرده اند
[ترجمه گوگل]ستاره دریایی، که به راحتی قابل تشخیص از اکینودرم ها است، علاوه بر استراتژی تولید بازتولید بیشتر است

11. Trigger sprayers: These hand sprayers easily recognisable by their trigger pump action are known widely to gardeners.
[ترجمه ترگمان]اسپری های Trigger: این sprayers دستی به راحتی از طریق راه اندازی پمپ محرک خود قابل تشخیص هستند و به طور گسترده به gardeners معروف هستند
[ترجمه گوگل]سم پاش های سمپاش این سم پاش دستی که به راحتی قابل شناسایی با عمل پمپ می باشد، به طور گسترده ای برای باغبان ها شناخته شده است

12. Some were competent and some were barely recognisable, but each had its unique charm.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها صلاحیت دار و برخی به سختی قابل تشخیص بودند، اما هر کدام جذابیت منحصر به فردی داشتند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها صلاحیت داشتند و بعضی از آنها به سختی قابل تشخیص بود، اما هرکدام جذابیت خاص خود را داشتند

13. TCL bought classic Chinese targets: low technology, but recognisable brand names.
[ترجمه ترگمان]TCL اهداف کلاسیک چینی را خرید: تکنولوژی پایین، اما نام های تجاری قابل تشخیص
[ترجمه گوگل]TCL کالاهای چینی کلاسیک را خریداری کرد تکنولوژی کم، اما نام تجاری قابل تشخیص است

14. Its famous 'Swoosh' is instantly recognisable, and Phil Knight even has it tattooed on his ankle.
[ترجمه ترگمان]شهرت مشهور آن بلافاصله قابل شناسایی است، و فیل نایت حتی آن را روی قوزک پایش خال کوبی کرده است
[ترجمه گوگل]معروف 'Swoosh' آن فورا قابل تشخیص است، و فیل نایت حتی آن را در مچ پا خالکوبی کرده است

پیشنهاد کاربران

قابل شناسایی

قابل تشخیص

متمایز

مشخص، آشکار


کلمات دیگر: